دانشجویان زندانی راآزاد کنید

حمایت

۱۳۸۷ اسفند ۷, چهارشنبه

رابطه قضای حاجت و حجاب

ام المومنین عایشه رضی الله عنها می فرماید:همسران رسول الله شب ها برای قضای حاجت به طرف مناصع که میدانی وسیع بود می رفتند.عمر عرض کرد : ای رسول الله! به همسران خود دستور دهید تا در حجاب باشند.اما رسول الله چنین نکردند تا اینکه شبی سوده بنت زمعه (همسر رسول الله) که خانمی بلند قامت بود برای قضای حاجت بیرون رفت.عمر به امید این که برای حجاب حکمی نازل شودگفت: ای سوده! ما تو را شناختیم.بعد از ان خداوند حکم حجاب را نازل فرمود.
منبع: صحیح بخاری(بخاری:146)

۱۳۸۷ اسفند ۵, دوشنبه

برگرداندن افتاب به دستور پیامبر اسلام

عـلمـاء خـاصـّه و عامّه به سندهاى بسيار از اسماء بنت عُمَيْس و غير او روايت كرده اند كـه روزى حـضـرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام را پى كارى فرستاد و چون وقت نماز عصر شد و نماز عصر گزاردند حضرت امير عليه السّلام آمد و نماز عصر نكرده بود، حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم سر مبارك خـود را در دامـن آن حـضـرت گـزارد و خـوابـيـد و وحـى بـر آن حـضـرت نـازل شـد و سـر خـود را به جامه پيچيده و مشغول شنيدن وحى گرديد تا نزديك شد كه آفتاب فرو رود و چون وحى منقطع شد حضرت فرمود: يا على ! نماز كرده اى ؟ گفت : نه يـا رسـول اللّه نـتـوانـسـتـم سـر مبارك ترا از دامن خود دور كنم . پس ‍ حضرت فرمود كه خـداوندا! على مشغول طاعت تو و طاعت رسول تو بود پس ‍ آفتاب را براى او برگردان ! اسماء گفت : واللّه ! ديدم كه آفتاب برگشت و بلند شد و به جائى رسيد كه بر زمينها تـابـيـد و وقـت فـضـيـلت عـصـر بـرگـشـت و حـضـرت نـماز كرد و باز آفتاب فرو رفت
منابع:
1- منتهی الامال قمی
2-خ
وارزمى ص 306، حديث 301، چاپ انتشارات اسلامى .
3-
کشف الیقین علاّمه حلّى ،ص 112، چاپ انتشارات وزارت ارشاد

۱۳۸۷ اسفند ۴, یکشنبه

سخنانی برای بی مذهبان و بی خدایان

مذهب برمشاهدات جامعه بدوی انسان ها بنا نهاده شده است و هرگز ازمایش نشده است.علم بر مشاهدات جامعه پیشرفته انسان ها بنا نهاده شده است و هموراه ازمایش می شود./ قاتلی که برای خداوند قتل می کند،برده ای که به گناهان خویش اعتراف می کند، یا بی خدایی که کار نیک می کند کدام یک شانس حضور در بهشت را ندارند./اگر خداوند از علم صحبت کند این تنها یک تفسیر است اما اگر علم از خداوند صحبت کند ان گاه شما یک مدرک دارید./ برای مغزهای ساده همه چیز را می توان با یک کلمه(خدواند) شرح داد./کفر لغت دیگری است برای ازادی اندیشه(گراهام گرین)/ حماقت انسان دین را اورد و دین حماقت انسان را جاودانه کرد(مارکس)/ دین تماما مهمل است(توماس ادیسون)/ کلیه حقایق بزرگ جهان در ابتدا کفر محسوب شده اند.(جرج برنارد شاو)/پرطرفدارترین مواد مخدر در اروپا دو چیز هسند.الکل و مسیحیت(فردریک نیچه)/تنها عذر موجه خدا این است که وجود نداشته باشد(مارک تواین).

۱۳۸۷ اسفند ۳, شنبه

بر خلاف 30 سال دروغپراكنى جمهورى اسلامى ; آيا ميدانستيد هرگز كشورى به نام فلسطين در تاريخ وجود خارجى نداشته

با نگاهى به تاريخ 100 سال اخير خاور ميانه به سادگى به درستى جمله بالا پى خواهيد برد . سرزمينى كه سالهاست به عنوان اشغال شده از اون ياد ميشود تا قبل از جنگ جهانى اول به همراه تقريبا همه كشورهاى عربى منطقه قسمتى از دولت عثمانى به حساب مى آمده و پس از جنگ هم بر طبق معاهدات سال 1918 و تجزيه امپراطورى هاى اطريش و عثمانى به تصرف بريتانيا كبير در اومده . در فاصله سالهاى 1920 و 1948 يعنى بين جنگ هاى جهانى سرزمين كنونى اسرائيل، نوار غزه، كرانه شرقى رود اردن قسمتهايى از سوريه عراق و كشور اردن امروزى تحت حكومتى به عنوان قيوميت بريتانيا اداره ميشدند.در سال 1948 دولتى متشكل از يهودى هايى كه قسمت عمده اى از خاك سرزمين كنونى اسرائيل رو در اختيار داشتند با موافقت و حمايت دولت انگلستان تشكيل شده و اعلام استقلال كرد. اين اولين بار بود كه در اين سرزمين پس از قريب به 500 سال دولتى مستقل تشكيل شد و اين كشور نامى نداشت غير از اسرائيل.منبع
اين كشور كمتر از چند ماه بعد به عضويت سازمان ملل متحد كه اون موقع جامعه ملل ناميده ميشد هم در آمد كه تا كنون اين عضويت ادامه دارد. و در سوى ديگر ميبينيم كه كشور موسوم به فلسطين هرگز توسط سازمان ملل متحد به رسميت شناخته نشده.منبع
در محكوم بودن كشتار كودكان و زنان تحت هر شرايطى حتى جنگى هيچ شك و شبهه اى براى انسانهايى كه بويى از انسانيت برده اند نيست. اما اين كه مرگ اين انسانها رو صرفا به علت ميل سيرى ناپذير كشور اسرائيل بدونيم راهى كه به غير از ادامه دار شدن اين اتفاقات به جاى ديگرى ختم نميشه ، همنجور كه در 60 سال اخير اين موضوع رو به عينه ديده ايم .
منبع اصلی

۱۳۸۷ بهمن ۲۹, سه‌شنبه

محمد دراغوش خدیجه جبرئیل را نمی دید.



روزی خدیجه به پیغمبر گفت: ای پسر عم توانی که وقتی جبرئیل امد با من بگویی؟ پیغمبر گفت .آری. و چون جبرئیل بیامد پیغمبر به خدیجه گفت:اینک جبرئیل امد.خدیجه گفت برخیز و بر ران چپ من بنشین.پیغمبر برخاست و چنین کرد.خدیجه گفت او را می بینی؟ محمد گفت:اری. خدیجه گفت بیا و بر ران راست من بنشین. و پیغمبر چنین کرد. خدیجه گفت او را می بینی.پیغمبر گفت: اری. خدیجه گفت بیا و در بغلم بنشین و پیغمبر چنان کرد.خدیجه گفت جبرئیل را می بینی؟ پیغمبر فرمود:آری. ان گاه خدیجه سرپوش(لباس) را برداشت و پیغمبر در بغل او نشسته بودو باز خدیجه گفت او را میبینی؟ محمد گفت .نه! خدیجه گفت ای پسرعم پایمردی کن و خوش دل باش.این فرشته است و شیطان نیست.

منابع:

1-تاریخ طبری جلد 3 صفحه 851-850

2-سیرت رسول الله-جلد ا-ص 213-212

۱۳۸۷ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

بالاترین نه.هرچه غیر فارس نیوز ممنوع

بالاترین.بالاترین فقط یک سایت نبود.بالاترین فقط یک دنیای مجازی نبود.بالاترین یک اندیشه بود.از روزی که بالاترین را عمال رژیم جمهوری اسلامی هک کرده اند اعتقادم به ازادی راسخ تر شده.اعتقادم به مبارزه علیه رژیم محکمتر شده.درست است اقایان.گیرم که می کشید.با رویش ناگزیر جوانه چه می کنید.خوشحالم از این که بالاترین توانست انسان هایی را در دنیای مجازی گرد هم اورد که شاید حتی از صمیمی ترین دوستان به هم نزدیکتر بودند.بالاترین یک سایت نیست که نابودش کنید.بالاترین یک اندیشه است.با شما هستم ای عمال جمهوری اسلامی.ای ذوب شدگان در ولایت.ای نابود کنندگان اندیشه.ای تازی پرستان.ای نابود کنندگان ایران.مار ا نمی توانید نا امید کنید.ما را نمی توانید از بین ببرید.اندیشه ما قلم ماست.اگر یک بالاترین را نابود کنید هزاران هزار بالاترین به وجود خواهد امد.مطمئن باشید که بالاترین همیبشه بالاترین می ماند.

آغاز نه هرچه غیر پایان ممنوع/

گل هرگز.جز رویش سیمان ممنوع/

این کوچه تنگ تا ابد بن بست است./اندیشه راهی به خیابان ممنوع

شب پابرجاست فکر فردا ممنوع/هر واژه به جز سکوت اینجا ممنوع

تا مرداب آشفته نگردد خوابش/حرفی از رود.موج و دریا ممنوع

ای ابر مکوب طبل.باران ممنوع/ ای باد به خود مپیچ طوفان ممنوع

از شبنم و از برگ سرودن ممنوع/شعری به جز از رویش اهن ممنوع

خاموشی سایه وار گریه تا هست/ بر لب ها یک خنده روشن ممنوع

و در پایان دوستان بالاترینی.:

شاتوت

http://shatot2.wordpress.com/2009/02/03/bala-3/#comment-5740

فضولباشی

http://fozolbashi.wordpress.com/2009/02/03/balatarin-in-war/

یک پزشک

http://80.191.224.98/Portal/Std/inout/StdLog.aspx

یوزپلنگ

http://yozpalangh.wordpress.com/2009/02/03/balatarin-hak/

گجامو

اینجا

و در پایان وبلاگ بالاترین:

اینجا











توصیه های امامان درباره جماع

امام علی فرمودند: بخواه زن گندمگون فراخ چشم و سیه چشم و بزرگ سرین(باسن) و میانه بالا.پس اگر او را نخواستی بیا و مهرش از من بگیر.-امام باقر فرمودند: خوشم نمی اید که دنیا و انچه در ان است داشته باشم اما یک شب بی زن بخوابم.و همچنین فرمودند با زن آزاد در برابر زن آزاد جماع مکن اما کنیز را در برابر کنیز دیگر جماع کردن باکی نیست.- امام جعفر صادق فرمودند:جماع کردن با زنان پیر بدن را خراب می کند و بسیار باشد که آدمی را بکشد.و همچنین فرمودند سنت پیغمبران است بسیار داشتن زن و بسیار با ایشان جماع کردن.و باز فرمودند نباید مرد را دخول کردن به زن خود در موقع تحت الشعاع و شب چهارشنبه و باز فرمودند نعلین سیاه مپوش که ذکر(الت تناسلی مرد) را سست می کند و زرد بپوش که ذکر را سفت می کند و پوشش پیغمبران است.-امام موسی کاظم فرمودند: باکی نیست اگر کسی فرج زن خود را ببوسد. مانعی ندارد و بسیار خوب است قرآن خواندن و جماع کردن در حمام.

منبع: (حلیه المتقین -علامه مجلسی)

حدیث هایی که کمتر شنیده اید.

ابوذر روایت کرد که محمد پیامبر الله اظهار داشت:هنگامی که من در مکه بودم سقف اتاق خانه ام برداشته شد و جبرئیل در اتاق فرود امدوسینه مرا پاره کرد و ان را با اب زمزم شستشو داد.سپس محتویات یک سینی طلایی را که پر از عقل و ایمان بود در سینه من ریخت و وپارگی آنرا بست.(1)-یک مسلمان با یک روده ولی یک غیر مسلمان با هفت روده غذا می خورد(2) همه سگ ها را باید کشت به جز سگ های شکاری و گله و همچنین فرمودند وظیفه شماست سگی را که دارای دو خال سیاه است بکشید زیرا او دیوی است که در کالبد سگ فرو رفته است.(3)عایشه روایت کرده است که از پیامبر الله شنید که فردی شبی در مسجد قرآن می خواند پیامبر گفت:الله به این فرد برکت دهد که آیه هایی را که من فراموش کرده بودم به یادم آورد.(4)پیامبر اسلام گفت فرشته الله دارای 600 بال است و من ان را به چشم دیده ام.(5) پیامبر فرمود اگر کسی در هنگام برگزار کردن نماز به خواب رود شیطان در گوش هایش ادرار خواهد کرد.(6)

منابع:

1-صحیح بخاری جلد اول شماره 354

2-صحیح مسلم-جلد سوم-فصل 862-شماره 5113

3-صحیح مسلم-جلد سوم-شماره 3813

4-صحیح البخاری-جلد هفتم-شماره 562

5صحیح الخاری-جلد ششم-شماره 380

6-صحیح الخاری-جلد دوم-شماره 245

پیامبر اسلام:شیطان شبها در سوراخ بینی افراد لانه می کند

پیامبر اسلام فرمود: شیطان تمام مدت شب را در بخش بالایی سوراخ بینی بیتونه می کند. و پیامبر اسلام از ان اگاه است.(1) و ابوهریره روایت کرده است که پیامبر الله گفت زمانی که هر یک از شما از خواب بیدار می شوید و وضو می گیرید باید سه مرتبه دربینی خود آب فرو کشید زیرا در هنگام شب شیطان در بخش داخلی سوراخ بینی شما بیتوته کرده است.(2)

منابع:

1- صحیح البخاری -جلد چهارم-شماره 516

2-صحیح مسلم-جلد اول-شماره 462

رود خون

خالدبن ولید در مسیر پیشروی خود به روستای الیس می رسد.ساکنان روستای الیس منتظر کمک از طرف بهمن جاذویه از طرف اردشیر می شوند.ولی جنگ میان انان و خالد قبل از رسیدن قوای کمکی در می گیرد.ساکنان روستای الیس تا اخرین لحظه مقاوت می کنند وسرانجام به دلیل نداشتن نیروی کمکی شکست می خورند.خالد در اغاز جنگ نذر کرده بود که((خدایا نذر می کنم که اگر بر ان ها دست یافتم چندان از ان ها بکشم که خون هایشان را دررودشان روان کنم.)) و در نتیجه دست به جنایتی فجیع می زند. او دستور می دهد که به میان مردم رفته جار بزنید((اسیر بگیرید.اسیر بگیرید.هیچ کس را نکشید مگر ان که مقاومت کند.)).بدین ترتیب مردم بیگناه که به خاطر نجات جان خویش تسلیم شده بودند دسته دسته به نزد خالد اورده می شوند.او نیز کسانی را معین می کند که اسرا را بر سر رودی که بر نزدیکی الیس بود دسته دسته گردن زنند.به طوریکه یک شب و یک روز گردن زدن ادامه پیدا می کند.ان گاه فردا و پس فردا پیش می روند تا به نهرین می رسند و گردن هرکس را که می یافتند می زنند و همین قدر از سه سوی دیگر الیش پیش می روند و گردن همه را می زنند.و اب رود چنان خون الود شده بود که ((مغیره ))می گوید بر رود اسیاها بود که سه روز پیاپی با اب خون الود قوت سپاه را که 1800 کس یا بیشتر بودند ارد کردند.گفته می شود که خالد گفت ان قدر گردن بزنید که خون مانند نهرین الیس روان شود و به همین دلیل این کشتار مسلمانان عرب را رود خون می نامند.

منبع:

تاریخ طبری-جلد چهارم فارسی برگردان ابوالقاسم پاینده-صفحه 1494-1493-1492-1491

همه چیز از ان اله است و نماینده اش.

فدک کشتزاری سبز و پهناور با باغ های بیشمار بود که چشمه ابی جوشان داشت.درامد سرشار کشتزار فدک زندگی هفتصد خانواده یهودی بنی قریظه را تامین می کرد.وقتی که محمد بر خاندان بنی قریظه فرود امد به دلیل این که محمد بیان می داشت که خاندان بنی قریظه برای نابود کردن مسلمانان با دشمنان قریش هم پیمان شده است خود سوار بر الاغی (بی جل) تازش را رهبری می کرد. و ان هنگام بود که محمد دست به محاصره بنی قریظه زد و روزهای طولانی محاصره ادامه داشت تا محمد اجازه داد که اب را بر روی درختان فدک ببندند تا فدک خشک شود.(1) خاندان بنی قریظه که گردادگرد خود را گرفته دیدند نمایندگانی به سوی محمد فرستادند و گفتند ما را با شما سر جنگ نیست و اما محمد نپذیرفت.محمد گفت کار شما را به داوری می سپارم و هرچه رای داور بود ان را به کار خواهم بست.گزینش داوری برای کشتن یا ازاد ساختن ان ها بود.محمد داوری را به سعد پسر معاذ واگذاشت که وی دشمن سرسخت یهودیان بود و درزدوخوردی با یهودیان زخمی سخت برداشته بود.(2) محمد علی را به دادستانی چنین دادگاهی گماشت.(3)سرانجام رای روشن شد.مردان را سر ببرند زنان و بچه ها و دارایی را به پروه(غنیمت) بگیرند. به دستور محمد علی به همراه زبیر عموی محمد همه مردان را به همراه یک زن به نام (حسنی القریضی) گردن زدند.پس از این کشتار محمد همه دارایی انان را به دست گرفت و به سپاهیانش گفت چون کسی در این راه شمشیرنزده است بهره ای نیز ندارد و همه چیز تنها از ان اله است و نماینده اش.(4)

منابع:1-تاریخ اجتماعی ایران-راوندی-جلد سوم برگ 29

2-منتهی الامال قمی -جلد اول برگ های 57-65-66-67-72

3-قضاوت عبدالرحمان برگ 98

4-تاریخ تبری جلد سوم برگ های 1088-1091- منتخب التواریخ حاج محمد هاشم خراسانی برگ 54-پرتو اسلام احمد امینی جلد یکم برگ 917

سوگند می خورم که هرگز شوهر نکنم

زنی خدمت حضرت رسول امد و گفت: یا رسول اله چیست حق زن بر شوهر؟ حضرت فرمود:لازم است که اطاعت شوهر بکند و نافرمانی او نکند و از خانه بدون رخصت او بیرون نرود و اگر بدون رخصت شوهر از خانه بیرون رودملائکه اسمان و زمین و ملائکه غصب و ملائکه رحمت همه او را لعنت کنند تا به خانه باز گردد. زن گفت: یا رسول اله چه کسی بر من از همه زیادتر است؟ فرمود: حق شوهر.و زن دوباره پرسید من بر شوهر ان حق ندارم که او بر من دارد؟ و پیامبر فرمود از صد تا یکی نه.ان زن گفت :سوگند می خورم که به خدایی که تو را به حقیقت فرستاده که هرگز شوهر نکنم.
منبع:ملا محمد باقر مجلسی(حلیه المتقین برگ 72)

سخنانی از بزرگان اسلام درمورد زنان

بهترین مسجد زن ها کنج خانه ان هاست(1) /از دنیا بترسید و از زنان بپرهیزید.(1)/مهمترین سلاح شیطان وجود زن ها می باشد.(1)/ای مردن مسلمان زن ها را بدون لباس بگذارید تا در خانه بمانند زیر زن هنگامی که دارای لباس است به بیرون از خانه میل پیدا می کند(1)/زن هایی که ارایش می کنند و عطر می زنند حکم زن های زناکاررا دارند(1)/بهترین زن ها ان هایند که زیبایشان بیشتر و مهرشان کمتر است(1)/هنگامی که کار مسلمانان به دست زن هایی که از اشرار باشند بیفتد گور زمین برای مسلمانان بهتر از روی زمین است.(1)/ وای بر زنان از دوچیز :استفاده از طلا و جامه زیبا(1)/مردی که زیر فرمان زنش باشد خدا او را به رو در اتش افکند(1)/زن را برای فرا گرفتن نیکی ها بزنید(2)/زن کژدمی است ازار رساننده .با این حال همنشینی با او شیرین است.(3)/ زن ها ناقص ایمان ناقص بخت و ناقص خرد هستند(3)/عیال های مرد اسیران اویند و محبوب ترین بندگان نزد خدا کسی است که به اسیران خود بیشتر احسان بکند(4)/زن ها در غرفه و بالا خانه جای ندهید و نوشتن به ایشان نیاموزید و سوره یوسف را به ان ها اموزش ندهید.(4)
منابع:1-کتاب ازدواج در اسلام مشکینی برگ 153/نهج الابلاغه
2-نکاح المستدرک باب 67 خبر 4
3-علی بن ابی طالب-نهج البلاغه-برگردان محسن فارسی صفحات 356 و 358
4-ملا محمد باقر مجلسی-بحارالانوار جلد 103 برگ 72و 73

راه حل امرزیده شدن برای زنان مسلمان

امام جعفر صادق می فرماید:

در زمان پیغمبر مردی از خانواده انصار مهاجرت کرد و به همسرش سفارش نمود از خانه بیرون نرود تا او برگردد. طولی نکشید پدر ان زن بیمار شد.زن قاصدی نزد پیغمبر فرستاد و از او اجازه خواست به عیادت پدرش برود. پیامبر به او فرمود از انچه شوهرش به او گفته اطاعت کند و از خانه بیرون نرود.حال پدر زن وخیم تر شد.دوباره برای پیامبر پیغام فرستاد و اجازه خواست به عیادت پدر برود ولی همان پاسخ پیشین را از پیامبر شنید.پدر درگذشت و زن از پیامبر اجازه خواست در نماز بر جنازه پدر حاضر شود و باز پیامبر همان پاسخ را داد. و به زن نصیحت کرد که از دستور شوهرش تخطی نکند و از دستور شوهرش اطاعت کند.پدر را به خاک سپردند و ان زن از خانه گام بیرون ننهاد.ان گاه پیامبر برای اویامی فرستاد و گفت: خداوند به پاس این فرمانبرداری از شوهر تو پدرت هر دو را امرزید.

منبع:وسائل ابواب مقدمات النکاح باب 91

ایرانی ایا می دانی برای چه کسی اشک میریزی؟

ای مردم ایران زمین.ای مردمی که حسین و علی را سرورتان می دانید.ای مردمی که جوانانتان را با صدای حسین حسین جلوی گلوله فرستادند.ای مردمی که ده شبا نه روز اشک ماتم میریزید برای حسین.ایا می دانید حسیین و علی کیستند.ایرانی بایدبداند که علی به دستور محمد در زمان ابوبکر دست به ویرانگری ایران زده است و نام هایی همچون عبدالعلی و غلامعلی را برانان نهند.(1).ایرانی بایدبداند که دست پروردگان علی و محمد چگونه چشمان اندیشمندان ایرانی را با میله های داغ سوزانیده و کور کرده اند.(2)- ایرانی باید بداند که تازیان چگونه گوشت بدن میهن پرستان زنده زنده و تکه تکه بیده اند و در تنورهای اتش سوزانیده اند(3)- ایرانی باید بداند پایه مهری را که ندانسته و نااگاهانه برعلی و فرزندانش بسته اند با خون هزاران مردوزن ایرانی رنگین شده.ایرانی باید بداند تازیان بیابان کربلا از بنی هاشم و بنی امیه و بنی عباس همه و همه فرزندان عبد مناف جد علی و محمد بوده اند که از دشمنان آشتی ناپذیر ایران و ایرانی بوده اند که در تازش به مازندران کشتارها و خون ها به راه انداخته اند(4).آیا غم انگیز نیست.ایا دریغ نیست که چنین ظالمانه و واپسگرایانه خاک پاک ایران رادر برگیرند. با گذشت هزار و چند صد سال از واقعه کربلا ایا دریغ نیست مردم ایران وادار به گریه و زاری شوند که شمر خواهرزاده خود عباس پسر علی را کشته یا دست هایش را بریده است(5)- ایا کسی از خود پرسیده که ارزش سرودست های این دشمنان خونخوار ایرانی از سرودست های بابک خرم الدین و مازیار و رستم فرخ زاد و صدها هزار میهن پرست ایرانی تکه یاره شده به دست تازیان و رهروهان ان ها ارزشمندتربوده است.آیا ایرانی میداند که چرا برای او می گرید و برای این ها نمی گرید؟//

منبع:

1- اصول کافی پیوشنه ششم برگ 19((دستور محمد و اولیا اسلام در نامگذاری فرزندان مردم به انان)-مروج الذهب مسعودی برگ 11 از پوشینه دوم- تاریخ سیستان برگ 96- دو قرن سکوت نوشته زرین کوب برگ های 104-105- طبقات الشعرای ابن قتیبه برگ 220-تاریخ طبری سلسله 2 برگ 3

2-منطق الطیر عطار نیشابوری برگ 105-تذکره الاولیا برگ های 519-525- قوس و قزح برگ 48- تاریخ طبری برگ های 6777-6876

3- تاریخ طبری 2891- تاریخ تصوف دکتر غنی صفحه 458- کشف المحجوب 192-341- تاریخ کامل ایران ابن اثیر برگ 83- مروج الذهب مسعودی برگ 696- طبقات الصوفیه برگ 295

4- فتوح البلدان برگ 152و183-303- تاریخ تبری پوشینه پنجم برگ 2116(سهم علی در فرش بهارستان غارت شده از مداین)- اسلام شناسی میرفطروس برگ 78

5- دفتر زندگانی حسین نوشته عبدالحسین رهنما پوشینه دوم برگ 362

پیامبر اسلام فرمود:رفیق بالاتر از بهشت

و عایشه در وصف و توضیح روز وفات پیامبر اسلام می گوید:وقتی ان روز(روز وفات) پیامبر از مسجد بازگشت در دامن بخفت.یکی از خاندان ابوبکر امد و مسواکی سبز به دست داشت.پیامبر نگاهی به دست او کرد که دانستم مسواک را می خواهد و انرا گرفتم و خاییدم تا نرم شد و به پیغمبر دادم. عایشه گوید: با مسواک چنان به سختی مسواک زد که کمتر دیده بودم سپس ان را بیانداخت.متوجه شدم که پیامبر در دامن من سنگین می شود به چهره او نگریستم و دیدم که چشمانش به یک جا دوخته شده بود و می گفت:((رفیق بالاتر از بهشت))

منبع: تاریخ طبری نوشته محمدبن حریر طبری ترجمه ابوالقاسم پاینده جلد چهارم صفحه

ایرانی باید بداند...

سوگند به خاک پاک میهن لگد کوب شده.سوگند به درفش کاویانی سرنگون شده. سوگند به روان پاک کورش بزرگ.سوگندبه خون پاک سیاوش سوگند به خون پاک زنان ومردان ریخته شده در راه آزادی وطن که جان ازدست داده اند. ایرانی دربند گرفتار امده . ایران در سایه دار است.زیر ساطور تبهکاران است ایرانی بایدفرهنگ دیرپایش را بیاموزد.ایرانی باید بداند که چه بوده و چه شده است.چه دردهای آوارگی و چه از دست دادن این میهن پاک.چه دردها که نکشیده ایم.چه رنج ها که نبرده ایم برای گناهی ناکرده..ایا اسلام نجات دهنده شما بودآیا پس از هزار و چنصد سال هنوز پی نبرده اید که اسلام تازیان برای شما افریده نشده است.ایرانی باید بداند که جانشینان محمد و علی چگونه جوانان این مرز و بوم را به خاک وخون کشیده اند.ایرانی باید بداند پایه مهری را که ندانسنه و ناخواسته بر یک سست بنیاد استوار است. آیا غم انگیز نیست.ایا دریغ نیست که چنین ظالمانه و واپسگرایانه خاک پاک ایران رادر برگیرند. با گذشت هزار و چند صد سال از واقعه کربلا ایا دریغ نیست که مردم ایران برای کشته شدگان کربلا گریه کنند اما برای کشته شدگان و آزادی خواهان وطنشان نه؟ایا کسی از خود پرسیده که ارزش سرودست های کشته شدگان کربلا از سرودست های بابک خرم الدین و مازیار و رستم فرخ زاد و صدها هزار میهن پرست ایرانی تکه یاره شده به دست تازیان و رهروهان ان ها ارزشمندتربوده است.آیا ایرانی میداند که چرا برای او می گرید و برای این ها نمی گرید؟ آیا ایرانی می داند که از عرش به فرش کشیده شده.افسوس و صد افسوس که تازیان بر سرزمین اهورایی مان سایه افکنده اند.ایرانی باید بداند...

ایرانی ایرانت را پس بگیر

سوگند به خاک پاک میهن لگد کوب شده.سوگند به درفش کاویانی سرنگون شده. سوگند به روان پاک کورش بزرگ.سوگندبه خون پاک سیاوش سوگند به خون پاک زنان ومردان ریخته شده در راه آزادی وطن که جان ازدست داده اند. ایرانی دربند گرفتار امده .ایرانی بایدبداند که علی به دستور محمد در زمان ابوبکر دست به ویرانگری ایران زده است . نام هایی همچون عبدالعلی و غلامعلی را برانان نهند.(1).ایرانی بایدبداند که دست پروردگان علی و محمد چگونه چشمان اندیشمندان ایرانی را با میله های داغ سوزانیده و کور کرده اند.(2)- ایرانی باید بداند که تازیان چگونه گوشت بدن میهن پرستان زنده زنده و تکه تکه بیده اند و در تنورهای اتش سوزانیده اند(3)- ایرانی باید بداند پایه مهری را که ندانسته و نااگاهانه برعلی و فرزندانش بسته اند با خون هزاران مردوزن ایرانی رنگین شده.ایرانی بایدفرهنگ دیرپایش را بیاموزد.ایرانی باید بداند تازیان بیابان کربلا از بنی هاشم و بنی امیه و بنی عباس همه و همه فرزندان عبد مناف جد علی و محمد بوده اند که از دشمنان آشتی ناپذیر ایران و ایرانی بوده اند که در تازش به مازندران کشتارها و خون ها به راه انداخته اند(4).آیا غم انگیز نیست.ایا دریغ نیست که چنین ظالمانه و واپسگرایانه خاک پاک ایران رادر برگیرند. با گذشت هزار و چند صد سال از واقعه کربلا ایا دریغ نیست مردم ایران وادار به گریه و زاری شوند که شمر خواهرزاده خود عباس پسر علی را کشته یا دست هایش را بریده است(5)- ایا کسی از خود پرسیده که ارزش سرودست های این دشمنان خونخوار ایرانی از سرودست های بابک خرم الدین و مازیار و رستم فرخ زاد و صدها هزار میهن پرست ایرانی تکه یاره شده به دست تازیان و رهروهان ان ها ارزشمندتربوده است.آیا ایرانی میداند که چرا برای او می گرید و برای این ها نمی گرید؟

منابع:

1- کافی پیوشنه ششم برگ 19((دستور محمد و اولیا اسلام در نامگذاری فرزندان مردم به انان)-مروج الذهب مسعودی برگ 11 از پوشینه دوم- تاریخ سیستان برگ 96- دو قرن سکوت نوشته زرین کوب برگ های 104-105- طبقات الشعرای ابن قتیبه برگ 220-تاریخ طبری سلسله 2 برگ 3

2-منطق الطیر عطار نیشابوری برگ 105-تذکره الاولیا برگ های 519-525- قوس و قزح برگ 48- تاریخ طبری برگ های 6777-6876

3- تاریخ طبری 2891- تاریخ تصوف دکتر غنی صفحه 458- کشف المحجوب 192-341- تاریخ کامل ایران ابن اثیر برگ 83- مروج الذهب مسعودی برگ 696- طبقات الصوفیه برگ 295

4- فتوح البلدان برگ 152و183-303- تاریخ تبری پوشینه پنجم برگ 2116(سهم علی در فرش بهارستان غارت شده از مداین)- اسلام شناسی میرفطروس برگ 78

5- دفتر زندگانی حسین نوشته عبدالحسین رهنما پوشینه دوم برگ 362- دفتر منتهی الامال نوشته حاج شیخ عباس قمی پوشینه نخست برگ 178

سرکوب وکشتار ایرانیان به فرمان علی

علی که شیعیان او را سرور ازادگان می نامند و نام وی را بر فرزندن خود نهاده اند و در هنگام دردمندی از او کمک می گیرند همان کشتارگری است که در ویرانگری های ایران دست داشته است.1-علی در اغاز رهبری خود به سال 1364 ایرانی برابر با 34سال گریز محمد از مکه به مدینه که برابر با 656 میلادی است عبداله بن عباس پسر اموی خود را به سرکوبی مردم استخر و فیروز اباد فرستاد که او فیروز اباد را با خاک یکسان کرد وچهل هزار نفر را کشت.نقل است که علی می گوید خون همگان را مباح گردانید و چندان که می کشتند خون نمی رفت که عدد کشته شدگان 40 هزار بود.(1)- در سال 1369 ایرانی برابر با سال 39 هجری زیاد بن ابیه پسر اموی علی(برادر ناتنی معاویه) به دستور علی به سرکوبی مردم فارس وکرمان و ری روانه گردید و چنان کشتاری به راه انداخت که تاریخ کمتر به یاد دارد وزنان و کودکان را بردگی گرفتند.(2و3و4) نقل اس که علی می گوید ((شما شوکت عجمان را شکستید))-علی سرور ازادگان همان کسی است که در زمان رهبری ابوبکر(پدر زن محمد و پسر اموی پدرش ابوطالب) تازش بر ایران را پی ریزی کرد(5) و در زمان عمر پسر اموی دیگرش انرا به کار بست و ایران را به ویرانه ای تبدیل کرد(6)


منابع:

1- دو قرن سکوت نوشته عبدالحسین زرین کوب برگ های 67-72-73-فارسنامه ابن بلخی ص 116

مجتمع التواریخ و القصص برگ 283- مروج الذهب مسعودی پوشینه دوم برگ 29- سرکوب خونین ری البلدان احمد بن ابی یعقوب برگ 59- الکامل پوشینه سوم برگ 169-اسلام شناسی میرفطروس برگ های 89-90

2- دو قرن سوت توشته زرین کوب برگ 105- تاریخ سیستان صفحه 96- طبقات الشعرا صفحه 210

3- مروج الذهب مسعودی پوشینه دوم برگ 29- فتوح البلدان برگ های 149-150

4- تاریخ طبری پوشینه فهفتم برگ 2722- مروج الذهب برگ 29 از پوشینه دوم- طبری پوشینه ششم برگ 3657-فتوح البلدان برگ 150

5- تاریخ تبری 11 و 12 هجری

6- دو قرن سکوت نوشته زرین کوب برگ 58-نهج البلاغه 432-433-446-حبیب السیر خواندمیر برگ های 481 تا 484

احکام دارالخلا

و چون حاجت داری به رفتن به بیت الخلا بدان که اداب رفتن به بیت الخلا بسیار است و جمله ای از ان به طور اختصار چنان است: مقدم می داری در وقت داخل شدن پای چپ را و می گویی: ((بسم الله و بالله اعوذ بالله من الرجس انجس الخبیث المبخث الشیطان الرجیم))-چون عورت را باز کردی بسم الله می گویی و واجب است در این حال بلکه در تمام حالات مستور کردن عورت را و حرام است در این حال رو به قبله و پشت به قبله نشستن-مسحب است انکه بگویی در حال قضای حاجت:((اللهم اطعمنی طیبا فی عافیه و اخرجه منی خبیثتا فی عافیه))-وقتی که نظرت افتاد برانچه از تو دفع شده می گویی((اللهم ارزقنی الحلال و جنبنی الحرام))-چون از جای خود برخواستی دست راست را برشکم می کشی و می گویی((الحمدالله الذی اماط عنی الادی و هنانی طعامی و شرابی و عافانی من البلوی))-پس بیرون می ایی و مقدم می داری پای راست را و می گویی((الحمدالله الذی عرفنی لذته و اتقی فی جسدی قوته و اخرج عنی اذاه یا لها نعمته لا یقدر القادرون قدرها
منبع:
مفاتیح الجنان-شیخ عباس قمی

جد پیامبر کعبه را به مشکی شراب خریده بود.

قصی نیای(جد پیامبر) نزد شخصی به نام ربیعه در سرزمین قضاعه بزرگ شده بود.در نوجوانی عازم مکه شد و در انجا با دختر شیخ خزاعی که کلیددار کعبه بود همخوابه شد و با وی ازدواج کرد و ازاو چهار فرزند اورد.وی فرزنداش را بنه نام خود و کعبه و دو عدد از بتهای کعبه نام نهاد.1- عبدالدار(بنده کعبه)2-عبدالعزی(بنده بت عزی)3- عبد مناف (بنده بت زیبای قریش مناف)4- عبد قصی( که نام خود جد پیامبر اسلام است).شیخ خزاعی در هنگام مرگ کلید داری کعبه را به دخترش که زن ((قصی)) بود واگذار کرد و شخصی از قبیله خود به نام ابوغبشان را به عنوان یاورر دخترش در گشودن و بستن بتخانه کعبه انتخاب کرد. و کلید ها به دست ابوغبشان بود. اما از نظر سمبولیک دختر شیخ خزاعی کلیددار کعبه بود.((قصی )9 شبی در بزمی ابوغبشان را مست نموده و چنانچه طبری و ابن هشام نوشته اند کلیدهای کعبه را به یک مشک شراب و یک عود از او خریداری نمود. و کلید را به دست پسرش عبدالدار داد از ان شب خزاعیان را از مکه برون کرد و قبیله خویش قریش را وارد کعبه کرد و شاه قریشیان شد.

1- تاریخ الکبیر صفحات 809-810

2-دفتر منتهی الامال پوشینه نخست برگ 7

3- تاریخ طبری

دیدگاه علی دربازه زنان

علی به پسرش حسن می گوید:که زینهار با زنان مشورت مکن.ایشانرا پیوسته در پرده بدار و بیرون مفرست و تا توانی چنان کن که به غیر از تو مردی را نشناسد و سخنش را در حق دیگران قبول مکن.مردی که کار او را زنی تدبیر کند ملعون است.(1)/ و هم چنین می فرماید ای گروه مردان از زنان اطاعت مکنید.ان ها را امین کار خود قرار ندهید.معیشت زندگی را به ان ها مسپارید.ما ان ها را بی تقوا یافتیم.در موقح حاجت به افراط و تفریط می گرایند.در شهوت صبر ندارند.چون پیر شوند خود بین می شوند.چون کم دهی شکر نمی کنند.بدی را در نظر دارند.در تهمت زنی بی باکند.دائم در ظغیان و سرکشی هستند.ان ها عامل شیطانند(2)- نقصان ایمان ان ها از حکم رفع نماز و روزه درحال حیض اشکار است. و نقصان خردشان در قبول شهادت است که گواهی دو زن به جای یک مرد قبول است. و نقصان حظوظ ان ها بهره ارث ان ها است که نصف مرد است(3)

1-حلیته المتقین برگ 18

2- دفتر زنان پیغمبر نوشته عماد زاده برگ های 211-210 از امالی شیخ جامع الدرر برگ 420

3-دفتر زنان پیغمبر نوشته عماد زاده برگ 212 -از فقه برگ 79 و برگ 170 نهج البلاغه

علی و عمربن عبدود(آیا داستان همان بود که در مدرسه به من آموختند؟)


درباره جنگیدن علی با پیرمرد هشتاد ساله عرب عمروبن عبدود که سر جنگیدن با علی را نداشت و به علی گفت: تو جوانی.من دوست پدر تو هستم چرا می خواهی با من بجنگی؟/
علی در پاسخ می گوید و من دلم می خواهد تو را در خونت غلطان ببینم و در دنباله گفتارش رو به عمرو نموده می گوید پیمان این بود که ما با دو نفر تنها با هم بجنگیم.می بینم از سپاه تو گروهی به یاریت می آیند.تا عمرو نگاهش را از علی برمی گرداند و نگاهی به پشت سر می اندازد علی دغلکارانه شمشیری بر پایش میزند و او را از پای در می اورد و سرش را می برد و به پای محمد انداخت.محمد تبسمی کرد و گفت:الحرب و خدعه

(منتهی المال-تحفه المجالس ابن تاج الدین حسن سلطان محمد برگ های 38 و 39)
(دفتر هیچی نوشته هوشنگ فرهنگ آیین تهران سال 1367 برگ های 398و399)