شعری از معراج نامه ابن دیلاق که در ان بیان می کند که شک و تردید و دو دلی در فرهنگ دین گرایان جایی ندارد. و تو همچنان فقط باید تقلید کنی.
ای بنده مستمند زنهار، ازقهر چنین خدای جبار/سد سال اگر کنی عبادت،در کوه و کمر کشی ریاضت/هرروزه سال روزه گیری،در عز شباب و ضعف پیری/با پای پیاده سالیانه،از صدق کنی طواف خانه/وانگه زفضول و نکته جویی،اندر دل خویشتن بگویی/این خم شدن و به سجده رفتن،حمد از پی ورد و ذکر گفتن/لی لی گه حج به روی یک پا،برگرد سیاه سنگ خارا/اینها همه کار خنده دار است،کارت دگر ای رفیق زار است./شک کردی و کافری تو دیگر،مالیده عبادتت سراسر/در اتش دوزخ چنانی،جاوید به امر وی بمانی/هرچند قسمم خوری نگفتم،گوید زدلت خودم شنفتم.
ای بنده مستمند زنهار، ازقهر چنین خدای جبار/سد سال اگر کنی عبادت،در کوه و کمر کشی ریاضت/هرروزه سال روزه گیری،در عز شباب و ضعف پیری/با پای پیاده سالیانه،از صدق کنی طواف خانه/وانگه زفضول و نکته جویی،اندر دل خویشتن بگویی/این خم شدن و به سجده رفتن،حمد از پی ورد و ذکر گفتن/لی لی گه حج به روی یک پا،برگرد سیاه سنگ خارا/اینها همه کار خنده دار است،کارت دگر ای رفیق زار است./شک کردی و کافری تو دیگر،مالیده عبادتت سراسر/در اتش دوزخ چنانی،جاوید به امر وی بمانی/هرچند قسمم خوری نگفتم،گوید زدلت خودم شنفتم.