دانشجویان زندانی راآزاد کنید

حمایت

۱۳۸۷ بهمن ۲۲, سه‌شنبه

رود خون

خالدبن ولید در مسیر پیشروی خود به روستای الیس می رسد.ساکنان روستای الیس منتظر کمک از طرف بهمن جاذویه از طرف اردشیر می شوند.ولی جنگ میان انان و خالد قبل از رسیدن قوای کمکی در می گیرد.ساکنان روستای الیس تا اخرین لحظه مقاوت می کنند وسرانجام به دلیل نداشتن نیروی کمکی شکست می خورند.خالد در اغاز جنگ نذر کرده بود که((خدایا نذر می کنم که اگر بر ان ها دست یافتم چندان از ان ها بکشم که خون هایشان را دررودشان روان کنم.)) و در نتیجه دست به جنایتی فجیع می زند. او دستور می دهد که به میان مردم رفته جار بزنید((اسیر بگیرید.اسیر بگیرید.هیچ کس را نکشید مگر ان که مقاومت کند.)).بدین ترتیب مردم بیگناه که به خاطر نجات جان خویش تسلیم شده بودند دسته دسته به نزد خالد اورده می شوند.او نیز کسانی را معین می کند که اسرا را بر سر رودی که بر نزدیکی الیس بود دسته دسته گردن زنند.به طوریکه یک شب و یک روز گردن زدن ادامه پیدا می کند.ان گاه فردا و پس فردا پیش می روند تا به نهرین می رسند و گردن هرکس را که می یافتند می زنند و همین قدر از سه سوی دیگر الیش پیش می روند و گردن همه را می زنند.و اب رود چنان خون الود شده بود که ((مغیره ))می گوید بر رود اسیاها بود که سه روز پیاپی با اب خون الود قوت سپاه را که 1800 کس یا بیشتر بودند ارد کردند.گفته می شود که خالد گفت ان قدر گردن بزنید که خون مانند نهرین الیس روان شود و به همین دلیل این کشتار مسلمانان عرب را رود خون می نامند.

منبع:

تاریخ طبری-جلد چهارم فارسی برگردان ابوالقاسم پاینده-صفحه 1494-1493-1492-1491

هیچ نظری موجود نیست: