دانشجویان زندانی راآزاد کنید

حمایت

۱۳۸۸ فروردین ۹, یکشنبه

نماز را به جماعت می خوانی یا خانه را بر سرت خراب کنیم

مرحوم شيخ طوسى به نقل از امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه حكايت فرمايد:
روزى به حضرت اميرالمؤ منين امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام خبر رسيد: عدّه اى از مسلمانانى كه در همسايگى مسجد زندگى مى كنند، به نماز جماعت در مسجد حاضر نمى شوند.
پس آن گاه امام ، اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام در جمع نمازگذاران حضور يافت و بعد از اقامه نماز، ضمن ايراد خطبه اى اظهار داشت :
شنيده ام عدّه اى از افراد، در مساجد ما و در صفوف مؤ منين مشاركت ندارند و با ما به نماز جماعت حاضر نمى شوند.
از اين به بعد، كسى حقّ ندارد با آن ها هم غذا و همنشين و هم سخن گردد.
و همچنين كسى حقّ ندارد با ايشان پيمان زناشوئى ببندد و يا به ايشان كمك نمايد، تا مادامى كه آنان نيز همانند ديگران در جمع مسلمين حضور يابند و در نماز جماعت شركت كنند.
سپس آن حضرت افزود: چه بسا ممكن است دستور دهم كه خانه هاى چنين افرادى را بر سرشان تخريب كرده و آتش زنند و بسوزانند، مگر آن كه از اين عملشان دست بردارند و به درگاه الهى توبه نمايند.
امالى شيخ طوسى : ج 2، ص 308منبع:

۱۳۸۸ فروردین ۸, شنبه

برای ان هایی که از مذهب خسته اند.

برای مغزهای ساده، همه چیز را میتوان با یک کلمه سه حرفی (خداوند در انگلیسی) شرح داد. /مذهب همان علم است در غیاب واقعیت ها./ اگر خداوند از علم و دانش صحبت کند، این تنها یک تفسیر است اما اگر علم از خداوند صحبت کند، آنگاه شما یک مدرک دارید/خداوند در هرج و مرج و بی نظمی زندگی میکند. او دانش نا دانسته و نظم میان چیزهای غیر قابل پيشبینی است/همه انسانها برابر آفریده نشده اند، اما همگی انسان آفریده شده اند. /حماقت انسان دين را آورد و دين حماقت انسان را جاودانه كرد. ماركس /دين تماما مهمل است.توماس اديسون/کليه حقايق بزرگ جهان در ابتدا کفر محسوب شده اند.جورج برنارد شا/بحث و جدل کردن با کسى که به جاى تعقل و خردگرايى، دين را انتخاب کرده، مانند تجويز دارو به بدن يک مرده است. توماس اديسون /روحانى نسبت به برهنگى و رابطه طبيعى دو جنس حساسيت دارد، اما از کنار فقر و فلاکت مى گذرد.سوزان ارتس

اديان بر مبناى ترس اکثريت و زرنگى اقليت بنيان شده اند. استاندال/پر طرفدار ترين مواد مخدر در اروپا عبارتند از: الکل و ميسيحت. فردريک نيچه مذهب مغزی را که فکر نمیکند میرباید .گری ادوین /کليسا هميشه آماده است که ذخائر بهشت را با نقدينگى روى زمين تاخت بزند. رابرت گرين اينگر سول /اگر خدا در روى زمين زندگى مى کرد، مردم پنجره خانه اش را خرد مى کردند. اى. ايديش /وقتی من بچه بودم هرشب از خدا میخواستم که یک دوچرخه به من بدهد، سر انجام فهمیدم که کار خدا اینجوری نیست، بنابر این رفتم و یک دوچره دزدیدم و از آن پس هرشب از خدا میخواستم که من را ببخشد.ارنو فیلیپ /واقعيت اين است که جنايات مرتکب شده عليه کودکان تحت نام خدا، مسيح و محمد بيشتر از جناياتى بوده که تحت نام تحت نام شيطان انجام شده اند. کنت لانينگ /در تمام اعصار، رياکارانى بنام کشيش، تاج بر سر دزدانى نهاده اند به نام پادشاه. رابرت گرين اينگر سول /استفاده از دين براى فريب توده ها ضرورى است.مارکس ترينيوس وارو /معلوم نيست خدا اشتباه لپى بشر است يا بشر اشتباه لپى خدا! /. !

۱۳۸۸ فروردین ۵, چهارشنبه

وقتي کاتب وحي مرتد مي شود.

عبدالله بن ابي سرح زماني از نزديک ترين اصحاب و دوستان محمد و کاتب وحي بود.اوپس از مدتي نسبت به کيفيت نزول ايات قران و ماهيت وجي و همچنين در پيغمبري محمد ترديد مي کند.عبدالله بن ابي سرح که به پيغمبري محمد شک کرده بود به عمد جندين بار آيات نازل شده را به دلخواه خود تغيير مي دهد و محمد متوجه موضوع نشده و آيات تحريف شده را مي پذيرد.و اين موضوع شک ابي سرح را بيشتر مي کند.سرانجام ابي سرح در مورد ايه فتبارک الله احسن الخالقين(سوره مومنون ايه 14)با محمد اختلاف پيدا مي کند.ابي سرح معتقد بوده که ((من اين ايه را سروده ومحمد ان را از من دزديده است(1).ابي سرح پس از اين اختلاف از دين اسلام برمي گردد و محمد به جرم ارتداد خون او را حلال مي سازد.))
منابع:ايه 93 از سوره انعام در قران اشاره به اين موضوع دارد.
فتوح البلدان بلاذري ص383-384/کامل جلد 1 صفحه 295/تفسير شيخ الفتوح رازي جلد 5 ص 18/تاريخ طبري جلد 4 ص 1187/)) .

۱۳۸۷ اسفند ۲۴, شنبه

زن کنیز را بزنید تا سر خود را د رنماز نپوشاند.



شیخ صدوق می فرمایند که پدرم از احمد بن ادریس،ازاحمدبن محمدبن عیسی،از علی بن الحکم،از حماد خدام،از حضرت ابی عبدالله می گوید:از حضرت پرسیدم:آیا کنیز در نماز سر خود را بپوشاند؟ فرمودند:او را بزنیدکه سرش را نپوشاند تا زن ازاده از کنیز ممتاز گزدد.1/ و شیخ صدوق باز می فرماید:پدرم از علی بن سلمان راضی،از محمدبن الحسین،از احمدبن محمدبن ابی نصربزنطی،از حمادبن عثمان،از حماد خادم می گوید:از حضرت ابی عبدالله پرسیدم:آیا کنیزی که نماز می گزارد سر خود را بپوشاند؟حضرت فرمودند خیر،پدرم هرگاه می دیدند کنیز خادمه نماز می خواند و مقنعه بر سر کرده او را می زدند تا مقنعه اش را بردارد و بدین ترتیب زن حره از زن مملوکه مشخص و ممتاز گردد./2
منابع:
2و1-علل الشرایع شیخ صدوق-باب پنجاه و چهارم--صفحه 128- از خط 2 در همان صفحه تا خط 9

۱۳۸۷ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

طرز تهیه سیب و گلابی

حضرت علىّ بن موسى الرضا عليهم السلام حكايت فرموده است :
روزى صعصعة بن صوحان عبدى يكى از ياران امام علىّ عليه السلام مريض و در بستر بيمارى قرار گرفته بود، اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام به همراه عدّه اى از دوستان و اصحاب خود جهت ديدار صعصعه رهسپار منزل او گشتند.
پس از آن كه وارد منزل شدند و نشستند، از مريض احوالپرسى و دلجوئى كردند، صعصعه بسيار خوشحال و شادمان شد.
امام علىّ عليه السلام به او فرمود: اى صعصه ! مبادا از اين كه من و يارانم به ديدار تو آمده ايم ، بر دوستانت فخر و مباهات كنى .
بعد از آن ، به يكى از همراهان خود دستور داد تا سنگى را كه در كنار اتاق بود، خدمت حضرت بياورد.
وقتى امام عليه السلام سنگ را به دست مبارك خود گرفت ، آن را در دست خود چرخانيد؛ ناگهان تبديل به گلابى گشت ، سپس آن را به يكى از افراد مجلس داد و فرمود: اين گلابى را به تعداد افراد، قطعه قطعه كن و به هر يك قطعه اى بده تا تناول نمايند.
و خود حضرت علىّ عليه السلام نيز قطعه اى از آن گلابى را برداشت و در دست مبارك خود چرخانيد تا تبديل به سيب كاملى شد، آن گاه سيب را تحويل همان شخص قبلى داد و فرمود: آن را نيز به تعداد افراد تقسيم كن و سهم هر يك را تحويلش بده تا تناول كند و قطعه اى از آن سيب را نيز خود امام علىّ عليه السلام گرفت .
هر كدام سهميّه سيب و گلابى خود را خوردند مگر حضرت كه آن قطعه سيب را در دست مبارك خود گرداند تا به صورت اوّليّه همان سنگ در آمد و آن را سر جايش نهادند.
امام رضا عليه السلام افزود: هنگامى كه صعصعه آن دو قطعه گلابى و سيب را تناول كرد، مرض و ناراحتى او بر طرف گشت و كاملاً بهبودى برايش حاصل شد و بعد از آن از جاى خود برخاست و نشست و اظهار نمود:
اى اميرالمؤ منين ! تو مرا شفا دادى و بر ايمان و اعتقاد من و دوستانم افزودى ، پس درود و صلوات خداوند بر تو باد.
منابع:
عيون المعجزات : ص 51، نوادر المعجزات : ص 57، ح 22، مدينة المعاجز: ج 1، ص 432، ح 293.

۱۳۸۷ اسفند ۱۸, یکشنبه

تبدیل کننده

حضرت امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه حكايت نموده است :
روزى امام حسن مجتبى عليه السلام در جمعى از اقشار مختلف مردم حضور داشت ، كه يكى از افراد آن مجلس گفت :
يابن رسول اللّه ! شما كه اين قدر قدرت داريد و مى توانيد با دعا معاويه را نابود كنيد و زمين عراق و شام را جابه جا نمائيد؛ و حتّى كارى كنيد كه زن تبديل به مرد شود؛ و يا مرد، زن گردد، چرا اين همه ظلم هاى معاويه را تحمّل كرده و سكوت مى نماييد؟!
ناگاه يكى از دوستان معاويه كه در آن جمع حاضر بود؛ با حالت تمسخر و توهين گفت : اين شخص - يعنى ؛ امام حسن مجتبى عليه السلام - كارى نمى تواند انجام دهد، چون او توان چنين كارهائى را ندارد.
در همين حال حضرت به آن دوست معاويه كه از اهالى شام بود خطاب كرد و فرمود: تو خجالت نمى كشى كه در بين مردها نشسته اى ، بلند شو و جاى ديگر بنشين .
امام صادق عليه السلام در ادامه فرمايش خود افزود: ناگهان مرد شامى متوجّه شد كه به هيئت زنان در آمده است ؛ و ديگر علامت مردى در او نيست .
سپس امام حسن مجتبى عليه السلام به آن مرد شامى كه تبديل به زن شد، فرمود: اينك همسرت به جاى تو مرد گرديد؛ و او با تو همبستر مى شود و تو يك فرزند خنثى آبستن خواهى شد.
چند روزى پس از گذشت از اين ماجرا، هر دوى آن مرد و زن شامى نزد امام حسن مجتبى عليه السلام آمدند و از كردار و رفتار خود پشيمان شده و توبه كردند.
و حضرت در حقّ آن ها دعا كرد و از خداوند متعال ، براى آنان در خواست مغفرت نمود؛ و هر دوى آن ها به دعاى حضرت ، به حالت اوّلشان باز گشتند
بحالا نوار: ج 43، ص 327، إ ثبات الهداة : ج 2، ص 56، ج 51، مدينة المعاجز: ج 3، ص 260بحالا نوار: ج 43، ص 327، إ ثبات الهداة : ج 2، ص 56، ج 51، مدينة المعاجز

۱۳۸۷ اسفند ۱۶, جمعه

کسی که در اثر اسهال بمیرد شهید است.

از ابوهريره روايت است كه رسول الله فرمود: «شخصي، شاخة خارداري را در مسير راه ديد، آن را برداشته و به كناري نهاد. خداوند از او خشنود شد و او را مورد مغفرت قرار داد». و بعد خدواندافزود : «شهدا پنج گروه اند: 1 ـ كسي كه در اثر طاعون و وبا، بميرد. 2 ـ كسي كه در اثر اسهال، بميرد. 3 ـ كسي كه در اثر غرق شدن در آب، بميرد. 4 ـ كسي كه زير آوار، فوت نمايد. 5ـ كسي كه در راه الله، كشته شود».

۱۳۸۷ اسفند ۱۲, دوشنبه

حیوانات قبل از حیوان شدن



حيواناتى كه مسخ شده اند دوازده صنفند، اما فيل پس از آن پادشاهى بود كه زنا و لواطه ميكرد و خرگوش زنى بود كه با شوهر خود خيانت ميكرد و غسل حيض و جنابت نميكرد و شب پره خرماى مردم را مى دزديد و ميمون و خوك جماعتى بودند از بنى اسرائيل كه در روز شنبه شكار كردند و امام سوسمار و چلپاسه گروهى بودند از بنى اسرئيل كه در زمان حضرت عيسى چون مائده از آسمان نازل شد، ايمان نياوردند و مسخ شدند، پ و اما عقرب مرد سخن چينى بود و اما زنبور قصابى بود كه از ترازو دزدى ميكرد.
در روايت ديگر منقول است كه خرس ، مردى بود كه مردم بااو عمل قبيح ميكردند. وسوسمار، اعرابى بود كه مال حاجيان را ميدزديد. و عنكبوت زنى بود كه از براى شوهر خود سحر ميكرد و دعموص مرد سخن چينى بود كه درميان دوستان جدائى ميانداخت و مار و ماهى دويت بود و شب پره خرما از سردرخت ميدزديد و ميمون يهودانند كه ماهى در شنبه شكار كردند و خوك جماعتى اند كه ايمان بمائده آسمان نياوردند.
موش گروهى از يهود بودند كه خدا برايشان غضب كرد و پشه شخصى بود كه استهزا به پيغمبران و شپش ازحسد مسخ شد و روزى پيغمبرى از پيغمبران بنى اسرائيل نماز ميكرد و يكى از بيخردان بنى اسرائيل آمد در برابر او استهزاء باو ميكرد، بصورت شپش مسخ شد و چلپاسه جماعتى از بنى اسرائيل بودند كه فرزندان پيغمبران را دشنام ميدادند و با ايشان دشمنى ميكردند. وخارپشت مرد كج خلقى بود

منبع: حلیه المتقین علامه مجلسی