دانشجویان زندانی راآزاد کنید

حمایت

۱۳۸۸ خرداد ۲, شنبه

به یاد کشته های ازادی در راه میهن

علی در اغاز رهبری خود به سال 1364 ایرانی برابر با 34سال گریز محمد از مکه به مدینه که برابر با 656 میلادی است عبداله بن عباس پسر اموی خود را به سرکوبی مردم استخر و فیروز اباد فرستاد که او فیروز اباد را با خاک یکسان کرد وچهل هزار نفر را کشت.نقل است که علی می گوید خون همگان را مباح گردانید و چندان که می کشتند خون نمی رفت که عدد کشته شدگان 40 هزار بود.(1(/در سال 1369 ایرانی برابر با سال 39 هجری زیاد بن ابیه پسر اموی علی(برادر ناتنی معاویه) به دستور علی به سرکوبی مردم فارس وکرمان و ری روانه گردید و چنان کشتاری به راه انداخت که تاریخ کمتر به یاد دارد وزنان و کودکان را بردگی گرفتند. نقل اس که علی می گوید ((شما شوکت عجمان را شکستید)(2)/در واقعه هولناک جلولا ده ها هزار تن از ایرانیان کشته شدند و مدت ها اجساد روی زمین باقی مانده بود و بسیاری از زنان و کودکان به اسرات گرفته شدند.این جنگ را بر اساس کشته شدگان بسیارش که تمام دشت و صحرا را پوشانده بود جلولا(پوشانیده) نامیده شد.(3)/کشته شدن هزاران ایرانی در جنگ نهاوند که اعراب از ایشان چنان کشتند که خدا داند.. و از اموال و غنیمت ها انقدر نصیب مسلمانان گردید که در هیچ کتابی به اندازه ان نیامده(4)
منابع:
1- دو قرن سکوت نوشته عبدالحسین زرین کوب برگ های 67-72-73-فارسنامه ابن بلخی ص 116
2-دو قرن سوت توشته زرین کوب برگ 105- تاریخ سیستان صفحه 96-فتوح البلدان برگ های 149-150-تاریخ طبری پوشینه هفتم برگ 2722
3-تاریخ طبری جلد 3 صفحه 1829-فتوح البلدان ص 65-66
4-افرینش و تاریخ جلد 5 ص 192

۱۱ نظر:

ناشناس گفت...

منابع جناب عالی‌ آدم را به یاد مثل معروف روباه و دمش میاندازد.

ناشناس گفت...

Dear writer,
From where did you copied this material?
I would like to see the original place where this stuff first has been published.
Do not deny copy-pasting, it is undeniable!

ناشناس گفت...

بکش بیرون بابا تو هنوز مثه پیرمردهای تو اتوبوس فکر می کنی اگه مسلمون نبودیم الان امپراطوری پارس(زکی!) بودیم؟

حمید گفت...

سلام به دوستانی که نظر داده اند به نظر شما اهمیت دانستن واقعیات تاریخی چیست و این تضادی که بین باور عوام از ورود انسانی اسلام به ایران و حقایق تاریخی وجود دارد به چه علت است؟ مهم نیست اگر ما الان امپراطوری پارس داشتیم یا ... مهم این است که بدانیم چرا اصرار دارند تاریخ را قلب ووارونه به ما یاد بدهند و بدانیم ما پطور ما شدیم. خود آگاهی تاریخی شرظ اول تغییر ملتهاست. تاثیر ورود اسلام و ساختار عربی ( قبیله ای و نژادپرستانه مذهبی) آن به جامعه ایران چه بوده وچرا ملت ما با آزادی و منافع آن و مفهوم اجتماعی و فردی آن این همه مشکل دارد؟ به نظر من نتیجه تهاجمات ملیتاریستی به فرهنگ و هویت ملی ما میراثی بد و ناپسند از مشکلاتروانی تاریخی اجتماعی برایمان بوجود آورده ما ایرانیها ترسو دوشخصیتی ریاکار دروغگو و خود فریبیم تمام این خصوصیات هویتی اند و من تمام این خصوصیات را مرتبط با هم و مرتبط با تاریخ و نحوه تغییر هویتی تاریخی امان میدانم از نویسنده متن بالا تشکر میکنم

ناشناس گفت...

در اينكه تاريخ طبري كتابي معتبر است شكي نيست و دراينكه اعراب از ايرانيان كشتار فراوان كردند نيز نميتوان شك كرد گواه آن همان تعاليم قرآن در مورد كشتار كساني است كه در مقابل مسلمانان مقاومت مي كنند. براي من خيلي جالب است كه ميبينم ملتي از اشغالگران و نابود كنندگان فرهنگ وتمدنشان پشتيباني ميكنند به صرف ادعاي آنكه تعاليمي آورده اند كه از طرف خالق عالم به رهبر آنان گفته شده جالب تر اينجاست كه براي مدعاي خود هيچ دليل و مدركي ندارند واقعا شما چه چيز جالبي در اين تعاليم پيدا كرده ايد كه آنرا به طور مطلق پذيرفته ايد. اگر همينقدر كه درمملكت ما براي اسلام تبليغ كرده اند براي هر ايدئولوژي ديگري تبليغ ميكردند ما حالا سنگ آنرا به سينه ميزديم.

ناشناس گفت...

زنده باد ایران زمین زنده باد ایرانی

ناشناس گفت...

فراموش کن که چی بودیم. باید هر جور شده از نو بسازیم، با توجه به شرایط جدید.
خیلی ها هرروز کورش و داریوش را فریاد می زنند، اما نمی خواهند بیدار شوند که الان زمان این دو نیست. الان زمان بد بختی ماست که باید تلاش را با توجه به درک زمان فعلی تمامش کرد
اکثریت ایران مسلمان هستند، چه بخواهی جه نخواهی. چه درست چه غلط.
این ذات هر ملتی است که دیگر ملت ها را غارت کند نه فقط اعراب. نگاهی به تاریخ بکن. رفتار غرب با ایران. تهاجم مغول ها. اعراب. رفتار امریکایی ها.

ناشناس گفت...

خدمت حميد آقا،
سلام

1. هيچ کسی از اهميت دانستن تاريخ واقعی نا آگاه نيست، ولی آيا شما از تاريخی که خوانده ايد مطمئن هستيد؟
2. "باور عوام" ترکيبی اي جورناليستی است و توهين آميز. متاسّفانه هنوز اين فرهنگ در ما ايجاد نشده که فکر کنيم شايد دوستمان از ما بهتر تحقيق کرده و آگاهی بيشتری به موضوع دارد.
3. "نژاد پرستانه مذهبی"، ترکيب جالبی بود. من نميگم که paradox است، بلکه اشتباه است. يعنی مذهب در تعريف يک عقيده است و نژاد چيزی مورثی. کاری ندارم که الان مذهب هم موروثی شده، ولی در اوايل کار يک مذهب، اساساً، مذهب يک عقيده به شمار می آيد. لذا اين ترکيب ترکيبی اشتباه است.
4. اسلام به شکل سريعی از شکل "قبيله اي" بيرون آمد.
5. ملل زيادی با "آزادی و ..." مشکل داشته و دارند، آيا مشکل اصلی اسلام است؟ به نظرم با چند مثال ساده اين قضيه روشن ميشود.
6. بخش پايانی نوشتار شما بوی "فرافکنی" ميدهد تا تحليل دقيق. هرچند اثبات اين مطلب نياز به گفتگوی مفصّل دارد.

با اميد به روشن شدن حقايق بر همه ما،

ناشناس گفت...

با سلام
سخن به اعتبار تاريخ طبری کشيده شد و مرا وادار کرد تا مطلبی در اين باره بنويسم.

1. اعتبار تاريخ طبری از نظر علوم رجال: شيعه تاريخ طبری را معتبر نميداند، چرا که سند احاديث آن در اختیار نیست و محمد طبری سلسله رجال روایت را در کتاب خود ذکر نکرده است. نگاهی کوتاه به نقل قول های اين کتاب و مقايسه آن با کتابی مانند الکافی به سادگی اين نکته را تاييد ميکند که اسناد اين کتاب غير قابل تحقيق می باشند. لذا شيعه بنا به دلايل رجالی اين کتاب را فاقد اعتبار ميدانست، ميداند و خواهد دانست.
2. اعتبار تاريخی و علمی اين کتاب: چگونه کتابی ميتواند از نظر علمی (باستان شناسی و ...) معتبر باشد درحالی که قسمت های آغازين کتاب ماجراهايی از عرش نقل می کند؟ آيا اين گونه مطالب از نظر علمی قابل تحقيق اند؟ دوستان گرامی، در اين محفل صميمی، اگر سندی علمی از عرش در اختيار دارند، بنده را آگاه نموده و از جهالت برهانند.

و امّا اين کتاب بنا به اختلافات فاحشی که با قرآن، کتب حديث شيعه و اکثر کتب حديث اهل سنّت دارد، مورد توجّه مستشرقان غربی قرار گرفته است، و از اين جهت اهمّيت يافته است. ولی بايد دقت کرد، اهمّيت با اعتبار تفاوت دارد.
تاريخ طبری روايتی کتبی از گفتمان مردم در آن عصر است، ما شاهد تلفیقی از باورهای باستانی و دینی مردم ایران در آن هستیم و ارجاع به آن، در حقیقت به مانند "گر نباشد چيزکی مردم نگويند چيزها" است.

Unknown گفت...

ستیز وسازش در این زمینه کتاب بسیار خوبیه

Reza گفت...

Az band va zanjire mazhab o din o nejad o reishe o asl o nasab raha shavim ta azad bashim. azadi baese pishraft ast. tassob neshane jahl o jomood ast. in zanjirha bedarid.