عبدالله بن ابي سرح زماني از نزديک ترين اصحاب و دوستان محمد و کاتب وحي بود.اوپس از مدتي نسبت به کيفيت نزول ايات قران و ماهيت وجي و همچنين در پيغمبري محمد ترديد مي کند.عبدالله بن ابي سرح که به پيغمبري محمد شک کرده بود به عمد جندين بار آيات نازل شده را به دلخواه خود تغيير مي دهد و محمد متوجه موضوع نشده و آيات تحريف شده را مي پذيرد.و اين موضوع شک ابي سرح را بيشتر مي کند.سرانجام ابي سرح در مورد ايه فتبارک الله احسن الخالقين(سوره مومنون ايه 14)با محمد اختلاف پيدا مي کند.ابي سرح معتقد بوده که ((من اين ايه را سروده ومحمد ان را از من دزديده است(1).ابي سرح پس از اين اختلاف از دين اسلام برمي گردد و محمد به جرم ارتداد خون او را حلال مي سازد.))
منابع:ايه 93 از سوره انعام در قران اشاره به اين موضوع دارد.
فتوح البلدان بلاذري ص383-384/کامل جلد 1 صفحه 295/تفسير شيخ الفتوح رازي جلد 5 ص 18/تاريخ طبري جلد 4 ص 1187/)) .
.jpg)
وقتی مروجین مذهبی به سرزمین ما امدند،دردست هایشان کتاب های مقدسشان بود و ما در دست زمینهایمان را داشتیم.پنجاه سال بعد ما در دست کتاب های مقدس داشتیم و ان ها در دستشان زمین های ما را
دانشجویان زندانی راآزاد کنید
۶ نظر:
سلام
هرچند نوشته شما بويي از سلام ندارد. ول براي رد و(يا)انكار هر پديده اي نياز به ادله است. منابعي كه شما براي نوشتار خود آورده ايد هيچكدام فارغ از دسته بندي هاي رايج معتبر تيستند. بدانيد هر حديثي معتبر نيست و اساسا علمي بنام علم رجال بدين منظور پايه گذاري شده است كه اگر حتي يك مورد خروج از عدالت يعني كذب /بهتان/افترا از كسي ثابت شد هرگونه نقل از وي بي اساس و فاقد وجاهت براي اعتباربخشي است. در آينده دنبال منايع و دلايل البته عقلي براي رد قران بيابيد كه شايد شما پس از 1400 سال نفر اول شويد!
امير-مشهد-ايران
ٌاِ هنوز نگرفتنت این برادرای سپاه! من فک کرئم همونی که میگه من جوگیر شدم!;-)
دوست عزیز بهتر شما دلیل عقلانی برای اثبات قرآن بیاری ;)
این که کسی شبیه اون نگفته چیزی جز بازی با کلمات نیست ! کسی سر تر از حافظ هم شعر نگفته
منظورم من این نیست که خدایی و دینی نیست(نمی خوام بحث رو به اون سمت بکشی)، بهتر بدون تعصب به اطراف نگاه کنی
به قول داستایوسکی موضوع آن نیست که خدا هست یا نه موضوع هوشمندی نوع بشر است که به چنین مفهوم ولائی بهر تقدیر دست یافته است.
محمد تنها پیغمبر تاریخی دنیاست یعنی در دیدگاه اومونیستی تنخا پیامبری است که در تاریخ بودنش محرز است بر خلاف عیسی وموسی سایر پیامبران.او باهمین کتاب در کمتر از 130 سال بر اکثر دنیای شنهخته شده ی آن روز استیلا یافت.پس دوست عزیز موضوع ان نیست که یک کاتب عرب چه اضافه کرده است چرا پیامبر همزمان چندین حافظ وکاتب قرا دشته است.
به نظر می رسد شما موضوع مهمتر را فراموش کردهاید وآن تولد خارق العاده یک عرب در متروکترین نقطه دنیای آن روز وتسلط بر اعتقادات ،فرهنگ وحکومت اکثر نواحی دنیا آیا این موضوع امری طبیعی است
"کارما نیست فهمیدن راز گل سرخ..."
محمد آنقدر بزرگ هست که آدمهای کوچکی چون شما برای یافتن چند خواننده و بیننده برای وبلاگ حقیرتان ودیگران برای سایتها وبرنامه های تلویزیونی شان با ایجاد شبهات نتوانید برعظمت این استوره ی تاریخی خلالی ایجاد نمائید.
من بسیار متاسفم که در چند ساله اخیر هموطنانم برای توجیه مشکلات وشکستهاو سر خوردگیهائی که ملت ایران داشته است بطور افراطی از مکانیسمهای دفاعی devaluation&Idealization استفاده می کنیم
کوروش را تا حد خدائی بالا میبریم ومحمد وائمه شیعه را با مبتذلترین شکل مورد بی احترامی قرار می دهیم این موضوع نشان می دهد آنچیزی که امروز ایرانیان در داخل و خارج کشور تحمل می کنند ریشه در یک عقب افتادگی عمیق دارد.
dorud bar shoma,
sepas az agahi resanie shoma, nemidunam ta kei mikhaim saremun ro zire khak negah darim, va haghighat ro ghabul nakonim :)
ارسال یک نظر