دانشجویان زندانی راآزاد کنید

حمایت

۱۳۸۸ آبان ۶, چهارشنبه

سرزمین من ،مادر من است.

از پارس برامدم.از پارسوماش.این گفته من است.کورش پسر ماندانا و کمبوجیه.من کورش هخامنش فرمان دادم که بر مردمان ملال نرود.زیرا ملال مرمان ملال من است.و شادمانی مرمان شادمانی من.بگذارید هرکس به ایین خویش باشد،زنان را گرامی بدارید.فرودستان را دریابید.و هرکس به تکلم قبیله خویش سخن گوید،گسستن زنجیرها آرزوی من است.ما شب و شقاوت را خواهیم زدود،زندگی را ستایش خواهیم کرد.تا هست سرزمین من اسمانی باد.که در او رودهای بسیاری به راه ست.ما دامنه ها و دشت هایی داریم دریاوار.سحر امیز،سرسبز و برکت خیز.و شما را گفتم این بهشت بی گزند را گرامی بدارید.سرزمین من توان شکفتنش بسیار است.سرزمین من ،مادر من است.تا هست خنده شادی خیز خودکان خوش باد،تا هست شهریاری بانوان و آواز خنیاگران خوش باد.تا هست رودها بسیار تر و بسیارتر باد.از اندوه و عزا به دور باد سرزمین من.تا هست هرگز دلتنگی به دیدارتان نیاید.تا هست اندوه ادمیان مرده باشد.به یادتان می اورم بهترین ارمغان ادمی ازادی ست. باشد که تا هست از خان و مان ملتم عطر و ترانه برخیزد.مردمان ما شایسته ارامش و ازادی اند،مردمان ما شایسته شادمانی و ترانه اند.،مردمان ما شایسته عدالت و علاقه اند،دودمانتان در آرامش، زندگی هاتان دراز، و آینده روشن تر از امروزتان، این آرزوی من است
منبع:برگزیده ای از سخنان کورش بزرگ در منشورهای پارسوماش ،شوشیانا و پرشیا

۱۳۸۸ آبان ۴, دوشنبه

ابو محمد غزالی یکی از فلاسفه مسلمان: زن برده مرد است.

قانع کننده ترین و محکم ترین گفته در مورد ازدواج این است که ازدواج شکلی از برد گی است.زن برده مرد است و بنابراین وظیفه و مسئولیت زن اطاعت مطلق از شوهر و پاسخگویی به هر خواست اوست.چنانچه پیامبر اسلام خودش گفته بود، زنی که به هنگام مرگ رضایت کامل شوهرش را براورده باشد به بهشت می رود.
منبع:
امام محمد غزالی، احیا علوم الدین،جلد 2،ص 64

برای اطمینان از حدیث متن عربی روایت:
والقول الشافی فیه ان النکاح نوع رق،فهی رقیقه له،فعلیها طاعه الزوج مطلقا فی کل ما طلب منها فی نفسها مما لا معصیه فیه، و قد ورد فی تعظیم حق الزوج علیها اخبار کثیره.اذ قال((ایما امراه ماتت و زوجها عنها راض دخلت الجنه))

۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه

خداوند فرمود: مامور شهربانی به بهشت نمی رود

رسول خدا فرمود که خداوند بهشت را افرید.ان را از یک خشت طلا و یک خشت نقره افرید.و دیوارهایش را از یاقوت و خاکش را زعفران و مشک بسیار خوشبو افرید.و به او فرمان داد که سخن بگو.عرض کرد خدایی جز تو نیست که زیبنده و پاینده ای.خدای عز و وجل فرمود:به عزت و بزرگی و جلال و والایی خودم سوگند که در بهشت نمی رود دائم الخمر و سخن چین و دیوث و مامور شهربانی و مخنث و کفن دزد و گمرک چی قاطع رحم و قدری.
منبع:
خصال شیخ صدوق،ص 202،تحت نظر ایت اله کمره ای

فداکاری اهو برای حسین

روزى امام حسن مجتبى عليه السّلام در كنار حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ايستاده بود، كه يك شكارچى در حالى كه بچّه آهوئى را به همراه داشت وارد شد؛ و اظهار داشت : يا رسول اللّه ! من اين بچّه آهو را شكار كرده ام و آن را براى فرزندانت حسن و حسين عليهماالسّلام هديه آورده ام .
حضرت آن بچّه آهو را قبول نمود و به امام حسن مجتبى عليه السّلام داد و براى شكارچى دعاى خير نمود.
و پس از ساعتى حسين عليه السّلام آمد؛ و چون ديد برادرش با بچّه آهوئى سرگرم بازى است گفت : آن را از كجا آورده اى ؟
جواب داد: جدّم رسول اللّه آن را به من داد.
امام حسين عليه السّلام سريع به سوى جدّش رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله روانه شد و اظهار داشت : چرا به برادرم بچّه آهو داده اى و به من نمى دهى ؟!
و مرتّب اين سخن را تكرار مى نمود و حضرت رسول نيز او را با ملاطفت و مهربانى دلدارى مى داد، تا آن كه حسين عليه السّلام مشغول گريه شد.
ناگاه جلوى مسجد سر و صدائى به پا شد، هنگامى كه مشاهده كردند، ديدند كه گرگى آهوئى را به همراه بچّه اش آورده است .
همين كه نزد حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله رسيدند، آهو با زبان فصيح ، به عربى لب به سخن گشود و گفت : يا رسول اللّه ! من داراى دو بچّه شيرخواره بودم ، يكى از آن ها را شكارچى گرفت و براى شما آورد؛ و اين بچّه برايم باقى ماند و خوشحال بودم .
و هنگامى كه مشغول شيردادنش بودم صدائى شنيدم كه مى گفت :
زود باش ! با سرعت بچّه ات را نزد پيامبر خدا بِبَر، چون حسين عليه السّلام با حالت گريه درخواست آن را دارد؛ و تا قبل از آن كه اشك بر گونه هايش جارى گردد، خودت را با بچّه ات بايد آن جا رسانى ؛ وگرنه اين گرگ تو و بچّه ات را نابود مى كند.
و سپس گفت : يا رسول اللّه ! من مسافت زيادى را با سرعت آمده ام و خدا را شكر مى گويم كه پيش از جارى شدن اشك بر صورت مبارك فرزندت حسين خود را به اينجا رسانده ام .
در اين هنگام صداى تكبير از جمعيّت بلند شد؛ و حضرت براى آهو دعا نمود و بچّه اش را تحويل حسين عليه السّلام داد؛ و آن را نزد مادرش حضرت زهراء عليها السّلام آورد و همگى شادمان گرديدند.
منابع:
بحارالا نوار: ج 43، ص 312
منتخب طريحى : ص 123

۱۳۸۸ مهر ۲۳, پنجشنبه

بررسیر یاضی تعداد پیامبران

در کتب دینی و الهی و به خصوص در تورات(سفر افرینش) که می توان ان را زیر بنای تاریخ ها و احادیث مذهبی برای انجیل و قران نیز به شما راورد.اشاره شده است که که خداوند نزدیک به 6000 سال پیش کائنات(منظور اسمان ها و زمین) را افریده است.و حتی بیان شده که همین خلقت در طول 6روز انجام گرفته وپس از 6 روز خداوند یک روز استراحت کرده است.بر طبق همین کتب مذهبی خداوند پس از خشم بر افریده خود(انسان) و تبعید او به زمین تعداد 124000 پیامبر را برای هدایت کردن او به راه راست به هبوط(زمین ) می فرستد.اما مسئله پیچیده مغایرت این تعداد پیامبر با زمان خلقت کائنات طبق همین روایات کتاب های مقدس است.اگر ما تعداد پیامبرانی را که از سوی خدا برای راهنمایی بشر مبعوث شده اند را حتی بدون رعایت سال های عمر ان ها در نظر بگیریم(که بر طبق گفته خود کتب مقدس پیامبرای مانند نوح و خضر چند صد سال عمر کردند) می فهمیم که حداقل باید 124000 سال باید از عمر کائنات بگذرد.البته نباید این نکته ها را از نظر دور داشت که مثلا فاصله بین مبعوث شدن عیسی و محمد درچیزی در حدود 621 سال بوده و با فرض این که حتی هر کدام از این پیامبران در حالت خوشبینانه فقط به فاصله10 سال از همدیگر مبعوث شده باشند باز هم باید از عمر کانات به میزان 1/240/000 سال بگذرد.

۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

روزگاري خاك ما آباد بود / از همه نيرنگ ها آزاد بود

کشیشان و موبدان می گویند تنها مذهب ما سلوک برامدگان زمین است.اما من به این قول گول قسم نخواهم خورد.زیرا ازادی اندیشه ،آزادی آدمی ست./اهورا مزدا شادمانی را افرید،برای مردمان افرید.پس باور بیاورید هر حکومتی که شادمانی را زا مردمان بگیرد شکت خواهد خورد.(1)/.-من فرزند پاکی ها بر این سنگ سرد نوشتم.هیچ یوغی برازنده انسان نیست./به پیروان خود گفتم من هرگز کسی را به دلیل ایین و باورش به بند نخواهم کشید.شما نیز با دانایی به ارایش اورنگ خویش برخیزید،زیرا او که نمی اوموزد خردمند نیست./تا هست خنده شادی کودکان خوش باد،تا هست رمه بسیار و رودها بسیار تر باد، تا هست هرگز دلتنگی به دیدارتان نیاید.، تا هست اندوه ادمیان و تنگدستی و تاریکی مرده باشد./و گفتم تا بر این سنگ سرد بنویسند جز اتش ازادی،هیچ چراغ روشنی براین پهنه نخواهد پایید./هرگز هیچ شکست خورده ای را تحقیر مکن.،هیچ اسیری را دشنام نده،همیشه و همه جا مردمان گرامی اند./دودمانتان در ارامش،زندگی هاتان دراز،و اینده روشن تر از امروزتان.این آروزی من است(2).
ا-منشور پرشیا.(کورش بزرگ)
2-منشور شوشایانا(کورش بزرگ)

۱۳۸۸ مهر ۱۵, چهارشنبه

جملاتی در نقد دین

منطق می گوید یک سکه همیشه می افتد.ایا اگر ده مسیحی معتقد دعا کنند که ان سکه نیفتد ایا نمی افتد؟ اگر هزار مسلمان معتقد دعا کنند چطور؟ میلیون ها انسان مذهبی چطور؟(مارک توماس)/ همه دین ها مثل هم هستند،فقط روزهای تعطیلشان فرق می کند(کتی لدمن)/دین من این است.،نیازی به مرجع تقلید و فلسفه های پیچیده ندارد، دین من عقل من است و مرجع ان مهربانی ست(دالایی لاما)/روحانیون با دین دکان باز کرده اند،خرافات می فروشند، پول می گیرند و گناهان را می بخشند و در اخر خودشان پادشاه می شوند.(ولتر)/ماوراءالطبیعه گفتگویی است میان دو نفر که یکی از ان ها نمی داند چه می گوید و دیگری از حرف های او سر در نمی اورد(ولتر)/ بهتر است به جای این که افراط گرایان دینی را سرزنش کنیم خود دین را سرزنش کنیم.(ریچارد داوکینز)/اگر من ادعا کنم که بین زمین و مریخ یک قوری چینی وجود دارد که در مداری بیضوی به دور خورشید می گردد هیچ کس نمی تواند حرفم را رد کند البته به شرطی که به ان بیافزایم که این قوری انقدر کوچک است که با قوی ترین تلسکوپ ها هم دیده نمی شود.اما مردم حق دارند که فکر کنند چرند می گویم اما اگر کتب اسمانی به وجود همین قوری صحه بگذارند و هر یکشنبه ان را به عنوان حقیقتی مقدس تعلیم می دادند و در مدارس به خورد بچه ها می دادند شک کردن به این قوری انحراف از دین قلمداد می شد(برتراند راسل)

۱۳۸۸ مهر ۱۲, یکشنبه

پرشیا،سرزمین من

پرشیا سرزمین خیزاب ها،خیزران ها و پروانه ها./پرشیا خوبگاه ارام بخش رمه آهوان،آشیانه نور و منزل ماه./پرشیا گردشگاه شبانه باد و شهر دانایی من است.پناه ایمن پارسیان و بهشت بی پایان ادمی./پرشیا پسین گاه خواب و سحرگاه بیداری است.رمه هایش بسیار و تندرست.خیمه هایش بسیار و بیگزند./پرشیا عطرستان ستاره و ریواس با رودهای بسیارش./پرشیا زادرورد من و پروردگار پاکی هاست.

منبع:منشور پرشیا-کوروش بزرگ