دانشجویان زندانی راآزاد کنید

حمایت

۱۳۸۹ آبان ۱۸, سه‌شنبه

ان چه نمی خواهند شما از حسین بدانید.

حسین.حسین مظلوم.حسین سرور ازادگان.امام حسین می دانست که شهید می شود تا نهال اسلام را ابیاری کند.این ها وخیلی از حرف های اینچنینی شاید بسیار به گوش شما خورده باشد.شاید انقدر حسین را در ذهن شما مقدس کرده اند که همه چیز را بدون دلیل پذیرفته اید.در این پست قصد دارم تا نشان دهم که چقدر از مطالبی که در باره حسین بیان می کنند واقعی است و چقدر دور از واقعیت است.مسلمانان و به خصوص شیعیان حسین را بالاترین انسان ها می دانند.بعضی از ان ها خود را سگ حسین می دانند.و بعضی حتی خود را لیاقت سگ حسین هم نمی دانند.حسین را نجات دهنده نهال نوپای اسلام می دانند .حرف هایی که بدون سند و مدرک به جامعه تحویل داده اند.حرف هایی که حتی خودشان ان ها را باور نمی کنند.در این پست قصد دارم به چند نمونه از دروغ پردازی های مسلمانان و به خصوص شیعان درباره حسین با استناد به قدیمی ترین کتب تاریخی (مااند اخبار الطوال،روضه الصفا(چاپ سنگی)،تاریخ طبری.فتوح البلدان،مختصر البلدان،تاریخ یعقوبی و ..) بپردازم.با توجه به این که برای این گرد اوری این نسخهها زحمت زیادی کشیده شده و اسکن کردن ان ها واقعن کار سختی بوده امیدوارم که از انت استفاده کامل را ببرید.ایران و ایرانی باید بداند که چه بوده و چه شده.چه کسی را سرور خود می داند و خودش را برای چه کسی خونین می کند.به زیارت چه کسی می رود و با چه اندیشه ای زندگی می کند.


1- ابتدا به سراغ خود حسین می رویم.چرا ایرانیان باید حسین را دوست داشته باشند؟ چرا ایرانیان باید حسین را که قاتل فرزندان این مرزو بوم بوده را اقای خود بنامند ؟ بر طبق معتبرترین اسناد تاریخی حسن و حسین در زمان عثمان هر دو در جنگ طبرستان به رهبری سعید بن عاص شرکت داشته اند و هزارن ایرانی را از دم تیغ شمشیر اسلام گذرانده اند.

منابع تاریخی برای این موضوع:

a-تاریخ طبری پوشینه 5 صفحه 2116 ترجمه ابوالقاسم پاینده

b:منبع تاریخی دیگر فتوح البلدان نوشته احمد بن یحیی بلاذری ص326 عربی و ص 468 ترجمه فارسی محمد توکل


و ترجمه فارسی:


عثمان بن عفان سعيد بن عاصى بن سعيد بن عاصى بن اميه را در سال بيست و نه بر كوفه ولايت داد و مرزبان طوس به او و به عبد الله بن عامر بن كريز بن ربيعة بن حبيب بن عبد شمس والى بصره نامه نوشت و ايشان را به خراسان دعوت كرد كه هر يك غالب و پيروز شود خراسان را به تصرف او دهد .بن عامر به قصد آن ديار رهسپار شد و سعيد نيز برفت ولى ابن عامر
بر او پيشى گرفت و سعيد به غزاى طبرستان رفت .گويند كه حسن و حسين دو پسر على بن ابى طالب عليهم السلام در اين جنگ با وى همراه بودند .



c:منبع سوم برای شرکت حسین در جنگ با مردم طبرستان ، ترجمه مختصر البلدان  نوشته : احمد بن محمد بن اسحاق همداني ابن الفقيه‏ ص 152 که بیان می کند:


طبررستان را استوارى دژ و نگهبانى مرزبانان، در پيش نيز، همين سان بود كه هم اكنون هست. پادشاهان فارس همواره مردى بر آن به سرپرستى مى‏گماردند، و او را اسپهبد مى‏ناميدند. پيوسته همين گونه بود تا اسلام آمد .و ولايتهاى پيوسته به طبرستان بگشود. در اين هنگام صاحب طبرستان، با اندك چيزى مصالحه مى‏كرد. مسلمانان به خاطر دشوارى و ناهموارى راه آنجا مى‏پذيرفتند. تا آنكه عثمان بن عفان، سعيد بن عاص بن اميه را، در سال 29والى كوفه كرد. مرزبان طوس، به او و به عبد اللّه بن عامر بن كريز والى بصره نامه كرد. و آنان را به خراسان خواند، بدين پيمان كه هر يك پيروز شدند، او را بر خراسان فرمانروايى دهند. ابن عامر زودتر به سوى خراسان رفت .سعيد از كوفه در آمد و به جهاد با طبرستان پرداخت. در اين جنگ حسن و حسين دو فرزند على، ليه السلام، با سعيد بودند. سعيد از شهرهاى طبرستان، طميش و ناميه را گشود،و..

ملاحظه می فرمایید که حسین کیست.حال نمیدانم که ایا درست است که مردم سرزمینم برای قاتل فرزندانشان رخت عزا بپوشند؟ و اسم قاتل فرزندان ایران زمین را بر روی نام فرزندانشان می نهند و خود را سگ او هم می خوانند.ایا این جز مصیبت برای ماست؟

2- مورد بعد که مسلمانان و به خصوص ملایان و اخوندهای شیعه همیشه بر ان تاکید می کنند این است که  مسلمانان معاویه را مظهر دروغ و حقه بازی و نماد اشرافیت سیاسی و نماد ظلم و ستم می دانند.اسلامگرایان همیشه سعی داشته اند که نشان دهند که معاویه بدترین ستم ها را به حسین روا داشته.به بررسی این ادعا می پردازیم.
نظریه پردازان حکومت اسلامی و مسلمانان همیشه و به صورت عمد در این باره سکوت می کنند که در سفرهای معاویه به مکه و مدینه حسین همواره اولین کسی بود که به پیشواز معاویه می شتفات و با او ملاقات می کرد نماد اشرافیت تاریخی و مظهر دروغ و ریا رادر اغوش می گرفته.چگونه است که این قسمت از تاریخ را فراموش می کنندوبیان نمی کنند
.مدارک تاریخی برای اثبت ادعا: کتاب بسیار گرانقدر روضه الصفا(چاپ سنگی که بسیار نادر است)

a:تاریخ روضه الصفا ،پوشینه سوم،ص 610 چاپ سنگی


و همچنین در صفحه 611 روضه الصفا این ماجرا تکرار می شود. و همچنین این ماجرا در اخبار الطوال ص 243 نیز بیان شده .

3-مورد بعدی که مسلمانان و باز هم به خصوص شیعان و ملایان که همیشه ان را ادعا می کنند این است که حسین به هیچ عنوان برای خلافت کشته نشد.حسین برای اسلام و بارور کردن نهال اسلام دست به از خود گذشتگی زده .با توجه به مستندات تاریخی هیچ کدام از این داستان سرایی ها واقعیت نداشته.و فقط و فقط ملایان ومسلمانان دوست داشته اند که همچنانبا بازی گرفتن عواطف انسانی مردم را با خود همراه کنند.منابع تاریخی که خلاف ادعاهای مسلمانان را بیان می کند.

a: حسین همواره می گفت میان من و معاویه عهدی است که ان را نقض نمی کنم.بنابریان تا او زنده است علیه او مبارزه و طغیان نمی کنم.همچنان که حسین در نامه ای به معاویه می نویسد من خواهان نبرد و یا مخالفت با تو نیستم.و از این رو به یاران خویش می گوید: تا معاویه زنده هست باید هر یک از شما خانه نشینی را پیشه خود سازد.

منابع تاریخی برای اثبات این ادعا:

روضه الصفا ،پوشینه سوم،صفحه 586 (لطفن با پایین صفحه نگاه کنید)


 و همچنین پوشینه سوم ،روضه الصفا ص 587 (که حسین به یارنش می گوی تا معاویه زنده هست باید خانه نشین باشند)


منابع بسیار معتبر دیگری که این مطلب را تایید کرده اخبا رالطوال دینوری است.اخبار الطوال از بزرگترین منابع تاریخی مسلمانان است.


اخبار الطوال (ص 235 ولادیمیر جرجاس ) که من متن عربی و فارسی را در این جا می اورم.

و بلغ اهل الكوفه وفاه الحسن ،فاجتمع عظماؤهم فكتبوا الى الحسين رضى الله عنه يعزونه

و كتب اليه جعدة بن هبيرة بن ابى وهب ،و كان امحضهم حبا و موده :اما بعد ،فان من قبلنا من شيعتك متطلعه انفسهم إليك ،لا يعدلون بك أحدا ،و قد كانوا عرفوا راى الحسن أخيك في دفع الحرب ،و عرفوك باللين لأوليائك ،و الغلظه على اعدائك ،و الشده في امر الله ،فان كنت تحب ان تطلب هذا الأمر فاقدم علينا ،فقد وطنا أنفسنا على الموت معک فكتب اليهم :اما أخي فأرجو ان يكون الله قد وفقه ،و سدده فيما ياتى ،و اما انا فليس رأيي اليوم ذلك ،فالصقوا رحمكم الله بالأرض ،و اكمنوا في البيوت ،و احترسوا من الظنه ما دام معاويه حيا ،فلن يحدث الله به حدثا و انا حي ،كتبت إليكم برأيي و السلام 

اسکن این کتاب بسیار ارزشمند تاریخی ص 235.تالیف بسیار قدیمی ولادیمیر جرجاس 





و ترجمه فارسی اخبار الطوال ص 269



چون خبر رحلت امام حسن (ع) به كوفه رسيد بزرگان ايشان جمع شدند و نامه تسليت براى امام حسين (ع) نوشتند . جعدة بن هبيرة بن ابى وهب كه از همگان در دوستى و محبت صميمى‏تر بود چنين نوشت = اما بعد شيعيان شما كه اين جايند مشتاق شمايند و جانهايشان هواى تو دارد و هيچكس را با تو برابر و همسنگ نمى‏دانند و همگى به صحت و صوابديد راى برادرت در تاخير جنگ پى بردند و مى‏دانند كه شما نسبت به دوستان مهربان و ملايم و نسبت به دشمنان خشن و سخت‏گيرى اگر دوست دارى كه خلافت را در دست گيرى پيش ما بيا كه ما جان خود را براى فداكارى تا حد مرگ آماده كرده‏ايم امام حسين (ع) براى آنان چنين نوشت :
  اميدوارم كه برادرم در آنچه كرد خداوندش موفق و استوار مى‏داشت اما من امروز چنين انديشه‏اى ندارم، خدايتان رحمت فرمايد بر زمين بچسبيد و در خانه‏ها كمين كنيد و تا هنگامى كه معاويه زنده است از اينكه مورد بدگمانى قرار بگيريد پرهيز كنيد اگر خداوند براى او چيزى پيش آورد و من زنده بودم انديشه خود را براى شما خواهم نوشت و السلام.

همچنین برای منابع بیشتر می توانید به ارشاد شیخ مفید نیز مراجعه کنید.


4- مورد دیگری که هیچ وقت گروه مسلمانان به ان اشاره نمی کنند این است که حسن و حسین از کمک های مالی معاویه هم استفاده کرده اند.به عنوان مثال در کتب معتبر تاریخی بیان شده که حسن وقتی برای صلح کسی رو پیش عبداله بن عامر می فرستد .یکی از شروط ان بود که خراج اهواز را سالیانه به حسن بدهد و هر سال مبلغ 2 میلیون درهم به برادرش حسین نیز بپردازد.

اسکن منابع تاریخی برای این موضوع:

1- اخبار الطوال عربی ص 231








ترجمه فارسی این متن:


چون امام حسن (ع) از ياران خود سستى را مشاهده كرد كسى پيش عبد الله بن عامر فرستاد و شرايطى براى صلح پيشنهاد كرد كه به شرط رعايت آنها خلافت را به معاويه واگذار كند و شرايط چنين بود كه معاويه هيچيك از مردم عراق را براى خطايى بازخواست نكند و همگان را امان دهد و لغزش‏هاى آنان را تحمل كند و خراج اهواز را همه ساله براى او مسلم بدارد و همه ساله به برادرش حسين بن على (ع) دو ميليون درهم بپردازد و بنى هاشم را در مستمريها و عطايا بر بنى عبد شمس مقدم بدارد.

از دیگر منابع برای تایید این موضوع می توان به روضه الصا پوشینه سوم ص 584 مراجعه کردو و همچنین اخبار الطوال فارسی ص  265

5- از موراددیگر که مسلمانان بیان نمی کنند این است که حسین علاقه ای به کشته شدن در کربلا نداشت.مسلمنان و به خصوص شیسعیان سعی می کنند به مردم با ادعاهای دروغین تلقین کنند که او خودش خواست کشته شود تا همه راه اسلام را ادامه دهند.اما منابع تایخی چیز دیگری میگوند.حسین پس از محاصره شدن چندین بار تقاضای برگشت می کند که مورد قبول ابن سعد واقع نمی شود.پس این که حسین خودش خواست کشته شود افسانه یی بیش نیست.



مدارک برای اثبات این ادعا:


تاریخ طبری ترجمه ابوالقاسم پاینده پوشینه هفتم صفحه 3008


                 
و همچنین پوشنیه هفتم صفحه 3001 تاریخ طبری که حسین خاطر نشان می کند که من جنگ را شروع نخواهم کرد.پس روایت سازان مسلمان با چه جراتی دم از این می زنند که حسین خود خواسته خود را به کشتن می دهد .


                                                                          
همچنین می توان به تاریخ یعقوبی جلد 2 ص 179،اخبار الطوال عربی ص 267 اشاره کرد.

با توجه به مستندات تاریخی بالا امیدوارم که بتوانم هرچند کمکی ناچیز برای روشن شدن اینواقعه انجام داده باشم.امید که به خودمان اییم و ناخواسته و نادانسته قاتل فرزندانمان را سرور خود ندانیم.به امید روزهای روشن .



۵۱ نظر:

ناشناس گفت...

an kas ke nadanad va nadanad ke nadanad...kheili oskoli haloooooo

ناشناس گفت...

ossskoolll !!!!
damet garm - maaanie oskol ro ham fahmididm !!


agha behet feshar oommade?

eyb nadare , bozorg mishe yadet mire
AN KASS KE NADANAD VA....

ناشناس گفت...

آخه کي مي گه که اينا رو مسلمونا نمي دونند ؟ خود گويي و خود خندي ـ عجب مرد هنرمندي

محمد گفت...

از لابلای کتابهای سنی‌ها که همین الانش شیعه‌کشییشون تا کجاها که نرفته چهار تا مطلب پیدا کردی فکر کردی که افشاگری کردی؟
مورخین اسلامهمگی اهل سنت بودند و برای خراب کردن جلوه شیعیان از هر کاری ابا نکردند
خراب کردن شخصیت به دلیل پایین آوردن منزلت ائمه برای آنکه خلفای خودشان رو نمیشد بالا برد
همه این تخریب شخصیت‌ها در مورد پیامبرو ائمه علیهم السلام هست
شما هم همونها رو ورداشتی گذاشتی تو وبلاگت نسنجیده
لطفاً دقت بفرمایید

ناشناس گفت...

من در يزد زندگي مي کنم و همانطور که مي دانيد مرکز زرتشتيان در ايران است. اما آنها ديدي بسيار مثبت به فرزندان علي دارند تا جاييکه به اسم آنها مخصوصا ابالفضل قسم مي خورند. اگر فرزندان علي در ايران جناياتي مرتکب شده بودند مطمئنا از ديد آنها منفور بودند که نيستند.

ناشناس گفت...

تا ديروز همه منابع معتبر بودن حالا شدن منابع سني و دروغ ...
چرا هر چيز كه مخالف نظر تون باشه دروغه

هادی گفت...

جناب نویسنده شما کارتو بکن. حالا اگر متنت مستنداتش کافی بود که عقلا قبول می کنن.
در مورد غیر عقلا هم باید بگم که آنقدر در طول زندگیمون خزعبلات تو مخمون کردن که گوشمون برای شنیدن حرف حق کر شده.
هیچ وقت سعی نکردیم که نسبت به دانسته ها و اعتقاداتمون شک کنیم. عین یه الاغ میمیریم و فکر میکنیم ته ایمانیم!
ایمان یعنی چی؟ مگر نه این که کسی که ایمان به چیزی داره، در صورت شنیدن ادله منطقی برای رد اون موضوع، باز هم بهش ایمان داره!
بیایید کمی بدون ایمان! به دنیای اطرافمون نگاه کنیم.
به خدا ما عقل هم داریم.

ناشناس گفت...

آخه عزیز من تو جنگ که حلوا پخش نمی کنند آدم می کشند یه زمانی بین اونا جنگ بوده به ما چه ربطی داره
تو تاریخ طبری قبلش نوشته پتداشتند حسین همچین حرفی زده معنی پنداشتند می شه فکر کردند عزیزم نه اینکه حسین همچین حرفی زده اگه از خوته انداختنت بیرون عقدتو اینجا نریز بیرون

هادی گفت...

@ناشناس
بله تو جنگ حلوا پخش نمیکنن.اما مهم اینه که چه کسی به چه دلیلی به یه کشور دیگه حمله میکنه؟
مرد حسابی ما هم همینو میگیم دیگه. بین اونا جنگ بوده، به ما چه مربوطه؟ دو تا عرب با هم جنگ کردن.
آخه چرا ما خودمونو میکشیم؟

Unknown گفت...

سلام
چند تا نکته در جواب همراه با مراجع:( بزار از آخر به اول بریم)

1- ببین درمورد پنجم که اشاره به این کردی که حسین علاقه ای به کشته شدن در کربلا نداشت اول به صفحه 3008 تاریخ طبری ااشاره کردی. صفحه قبل (3007) گفته که هیچ کس شاهد این گفتگو نبوده و این چیزی است که از روی حدس و گمان نوشته شده. جلد هفتم تاریخ طبری رو از این جا می تونی برداری :
http://www.archive.org/download/Tarikh_tabari1/Tarikh_tabari_07.pdf
به نظرت زمانی که حسین می تونست با بیعت کردن جلوی کشته شدن خودش و اسیری خانوادش رو بگیره چرا این کارو نکرد؟ آیا به نظرت باز هم حسین نمی خواست کشته بشه؟
و اما دلیل دومی که برای این مورد آوردی: این که جنگ رو حسین آغاز نکرد. به نظرت اگه کسی جنگ رو آغاز نکرد برای کشته شدن نیومده؟ آیا زمانی که اگه تسلیم می شد یا بیعت می کرد جانش در امان می موند و نکرد برای کشته شدن نیومده بود؟ حتما باید اول جنگ رو هم شروع می کرد تا بعد بهانه بده به دست ابن زیاد که حسین خودش شورشی بود و اول تیغ کشید و ما فقط دفاع کردیم.

2- در مورد این موضوع که حسن و حسین از کمک های مالی معاویه استفاده نمی کردن رو نمی دونم کدوم گروه از مسلمانان صراحتا همچین چیزی گفتن که "حسن و حسین مثلا کمک مالی معاویه رو رد می کردن؟". دلیل این موضوع هم سادس. شما حقی و مجبور به صلح شدی چرا زمانی که می تونی از طرف مقابل چیزی رو بگیری برای تبلیغ همون حق ازش بگذری.

3- در مورد سوم این که شما ادعا می کنی که حسین برای خلافت کشته شد. ولی دلیلی که برای این موضوع می یاری و کلی هم براش مرجع ذکر می کنی خیلی جالبه :اینه که چون حسین در زمان معاویه قیام نکرد و در زمان یزید قیام کرد پس داعیه خلافت داشته؟ این چه دلیلیه آخه. البته شاید منظورت این بوده که آقا حسین خلافت رو می خواسته ولی به گفته خودش : "ما با معاویه بیعت کردیم و عهد در میان آوردیم و در مذهب مورت چگونه بر نقص عهد اقدام توان نمود" فقط برای عهدش بر علیه معاویه اقدام نکرده. ولی در اولین فرصت که موقعیت خلیفه شدن جور شده بر علیه یزید برای رسیدن بع کرسی خلافت قیام کرده. خیلی خوب قبول حالا اگه خلافت رو می خواست وقتی می دید که با 72 نفر نمی دونه لشکر عمر رو شکست بده چرا دست به خودکشی زد و حاضر به بیعت نشد. دیگه که می دونست راهی برای رسیدن به خلافت نداره؟ چرا ادامه داد.

4- اول کسی که پیشواز معاویه می رفت حسین بود ؟... اولا که تو مرجع ذکر شده هیچ جا نگفته که حسین اول کسی بوده که به استقبالش رفته گفته بلکه گفته اول کسی بوده که باهاش ملاقات کرده. خوب فکر کن زمانی که بزرگ یک شهری و با کسی بیعت کردی مشکلی نداره که اول با خلیفه دیدار کنی.
ثانیا گفتی در اخبار الطوال ص 243 هم اومده ولی در ص 243 اخبار الطوال اینو ندیدم ( البته بقیه رجوع هات به اخبار الطوال رو چک کردم و درست بود که جواباشو برات نوشتم). تو این صفحه ( ص 243) ماجرای حکمیت علی و معاویه داره نقل می شه.
ثالثا جمله بعد رو بخون. البته اگه درست خونده باشم اینه : معاویه : "حق عز و علا خون ترا خواهد ریخت".
رابعا به نظرت چرا باید حسین کسی رو که اون همه در حق پدرش جفا کرد و برای سر برادرش جایزه تعیین کرد محترم بداره. همون جور که خودت هم ذکر کردی و کفتم حسین دلیلی که برای قیام نکردن علیه معاویه میاره عدم مورت در شکستن پیمان هست.

5- در مورد اول شما مرجع های زیادی اوردی که آقا حسین تو جنگ ایران و عرب بود. تو این که بدون مرجع هم هیچ شکی نیست ولی چرا بود ؟ البته نمی خوام جنگ ایران و عرب اون روز رو این طور مقایسه کنم ولی برای ملموس تر شدن موضوع به جنگ عراق و امریکای امروز اشاره می کنم. زمانی که حکومتی ظالم وجود داشت مردم پذیرای شما برای حمله می شوند. اصلا نمی دونم چرا موضوع به این واضحی که خیلی از مراجع هم بهش اشاره کردن رو زیر سوال می بری. خیلی روشنه زمانی که یک حکومت به عنوان مثال حق تحصیل رو از مردم عادی دریغ می کنه و به اشرافیان و موبدان و درباریان می ده مردم آماده پذیرش یک حکومت دیگه با کمترین هزینه ها می شوند.

آخرین نکته این که امیدوارم این دلایل و مراجع رو بخونی و این که اگه کسانی دارند به اسم اسلام و خصوصا شیعه بی عدالتی می کنن باعث نمی شه ما نسبت به اون چیزی که فقط ادعاشو می کنن بغض و عداوت پیدا کنیم.

موفق باشی

taha گفت...

هرکس به آل علی (ع) شک دارد، با مادر خود در میان بگذارد

ناشناس گفت...

Karet Doroste, Be dari bariye yek mosht adam ke be viruse din aloude shode and goosh nakon :)))

محسن گفت...

نظر طاحا رو ببینید تا ادب حامیان اسلام رو ببینید.
اگر اسلام دستاوردی به جز ادب داره. من این اسلامو نمی خوام

arash گفت...

DOOSTE AZIZ MOSALMANAN HAME INHA RA MIDANAND VA BA HICH KODAMESHAN MOSHKELI NADARAN , DOROST NIST KASI AZ GHOLE DIGARAN SOKHAN BEGOOYAD

ناشناس گفت...

ایمان یعنی "عدم تفکر" را فضیلت شمردن. آنهایی که ایمان را تبلیغ میکنند, یا آن را پاس می دارند برده داران خردمندی هستند. (from movie "Religulous)

Hamed گفت...

نویسنده محترم وبلاگ :
در باره شبهاتی که جنابعالی در شخصیت امام حسین (ع) مطرح کرده اید نکاتی مطرح است :
۱) برای طرح و بررسی تاریخ " تک گویی " یا شاهد آوردن یک خط از یک کتاب تاریخی کفایت نمیکند . شما باید با روشی علمی همان فرضیه یا گزاره تاریخی را در منابع دیگر نیز نشان دهید (که البته کاریست پر زحمت !!). ارزش گذاری منابع خود مقوله دیگری است که با توجه به جهت گیری نویسندگان و مذهب آنها و منافع طبقاتی و صنفی آنها کنار هم گذاشته میشود تا یک نتیجه گیری تاریخی به دست آید . از یاد نبرید که نکاتی که به طور اشاره در اینجا ذکر شد میتواند تاثیری فوق تصور در نتیجه داشته باشد . اگر ،به عنوان مثال حکومت جمهوری اسلامی برای شهادت ندا آقا سلطان فیلمی تهیه کند و در آن واقعیت را به نحوی جلوه دهد که ندا مثلا جاسوس بوده و یا کشته شدنش تنها یک سناریو از پیش تعین شده بوده ، بعد از سالها نمیتوان "تنها " با همین فیلم به کشف واقعیت رفت و مثلا حکم به جاسوس بودن ندا داد !!! شما تنها با ذکر یک خط از یک منبع حکم به "ایرانی کشی" امام حسین (ع ) کرده اید ! عجله شما برای رسیدن به این نتیجه نمیتواند بیدقتی و عدم رعایت روش علمی-تاریخی را موجه کند.
۲) با وجود روش ناقص شما در آوردن تک مرجع برای این قضیه ، دقت و باریک بینی در همان مواردی که شما آورده اید نشان میدهد که نتیجه گیری های شما بسیار عجولانه و تنها برای رسیدن به آن چیزی است که خودتان میخواهید !!!
مثلا اینکه امام حسین (ع) به پیروانش توصیه میکرد خود را به خطر نیاندازند و فعلا سکوت کنند ، نه چیز جدید و یا نقطه نامکشوفی است که شما الان بخواهید کشفش کنید یا شهادت طلبی امام حسین را زیر سؤال ببرید . این مساله از سالیان دور و نزدیک مورد بحث متفکرین مختلف بوده که آخرین آنها مرحوم بازرگان و آقای دکتر سروش بوده اند . این اشکالی بر نهضت امام حسین (ع ) نیست اگر ایشان تلاش کند که خون مسلمین ریخته نشود ، از جنگ تا آنجا که میشود پرهیز شود ، آراء مردم مورد نظر قرار گیرد ، و حتی هنگامی که آنها نظرشان را پیمان شکنانه عوض میکنند راه خود را به نحوی فردی جدا میکند و عازم سرزمینی دیگر میشود (به روایتی ایران) . اما وقتی راه بر وی میبندند و مساله به صورت زورگوئی و گرو کشی بر سر ترس از جان ! مطرح میشود ، او همان جمله معروف خود را میفرماید : مردی پست مرا بین مرگ و ذلت مختار کرده است ، هیهات از ذلت ! ...
کافی نیست که شما چنین شخصیتی را تنها با ذکر اینکه " گویند حسین و حسن هم با وی بودند ..." از فتوح البلدان مورد قضاوتی بسیار نا عادلانه قرار دهی و تهمت کشتن ایرانیان را به وی ببندی .
اگر حسین همچون پدرش تلاش میکند خون ریزی نشود و حتا گیریم که گفته باشد بیاید با خلیفه مذاکره کنیم ، آیا این نقطه قوت است یا نقطه ضعف؟؟!!....شما لازم نبود زحمات اسکن کردن این صفحات را بکشید چون در خود قرآن توصیه شده که نباید بیهوده کشته شوید ، اما وقتی پای شرافت و آزادی انسانی در میان بیاید ، مساله جریان دیگری مییابد ، امام حسین در ابتدا بسیار تلاش کرد که این ماجرا به صورتی مسالمت آمیز حل شود و این در صورتی بود که افراد عبید الله ابن زیاد دست از وی برمیداشتند تا به راه خود رود ،اما میدانیم که اینگونه نشد.

بی تعصب گفت...

آقا حرف راست رو آقا محمد زد،مورخین اسلام همگی اهل سنت بودند !خوب ،پس چی دارین اثبات کنین.مورخین که همگی اهل سنت بودند ،کتابها هم که همش الکی و مزخرفه،آبا میدانیدشیعه هم که از ملا مجلسی شروع شده واقعا کتابهاش مزخرفه،برید بخونیدو ببینید این دین کلا مزخرفه،چه شیعه چه سنی!به سایت زندیق مراجعه کنید و کتابهای استاد شفا رو بخونید

ناشناس گفت...

استناد به چند تا عکس ...
آقای نویسنده مردم رو احمق فرض نکن!
اگرم میخوای به کتاب استناد کنی از کتب معتبر استفائه کن نه کتابهای بی اعتبار حتی نزد سنی ها!!!

ناشناس گفت...

جالبه , هرچي زمان ميگذره جالبتر هم ميشه , کو تا از اين پته ها رو آب بريزن

ناشناس گفت...

Merc az ettelaate khubet. SHoma dar morede hassan va hossein shak darid.
bayad kheili balatar az inha ro barresi konid.
dar morede Quran ke aslan malum nist az koja umade va be joz ye mosh cherto pert hichi tush nist.
az Mohammad ke be joz jende bazi va koshtane adamha, kare digari balad nabud.
Dine eslam yek kesafate be tamame manast, hamantor ke az tarafdarane va baniane an hovedast.
movaffagh bashi aziz.
baz ham az ettelaate mofidet ma ro bahremand befarmaiid va ba in bi bekhradan kritan nabashad.

نادر گفت...

اتفاقآ ما هرذ چي داريم از امام حسين داريم. تا مادر بهايي هايي مثل تو گائيده بشه.بدبخت هر چي بنويسي ماها رو جري تر ميكني تا بيشتر مادر و خواهر جندت رو به فاك فنا بديم.

ناشناس گفت...

Dar Javabe Mr. Nader
Man ghablan hessabi mosalmun budam, amma alan rahat shodam va dige hish koskeshi ro parastesh nemikonam
Agha nader KIRE harchi marde too Kosse Khaharo Madare To va oon Emam Hosseine Pedar Koskeshetun.

mamal_8 گفت...

dooste geramo sepas, cheshmamo baz kardi.

sandis khoran, kheyli zahmat mikeshid vali bi natije hast. gharne 21 gharne roshangari raje be eslam dar iran va bara iranian hast.

ناشناس گفت...

hassan khelafatesho be maavieh forookht va poolesho gereft. hossein dige che haghi dasht ??? olamaye eslam hamoon zaman hassan ra hossein ra la'n kardand va kafar khandand.

be har hal khassan va khossein age emrooz zende boodand 2 ta pasdar boodan ke sare ghodrat ba digaran dava dashtan.

ناشناس گفت...

دمت گرم

ناشناس گفت...

دوستانی که حمله مسلمانان به ایران را به ستم ساسانی و پذیرش اسلام توسط ایرانیان نسبت میدهند دو نکته را در نظر نمیگیرند. یکی اینکه کسی برای گسترش دین لشکر کشی نمیکند. بلکه مبلغ میفرستد و تبلیغ میکند. وقتی حسن و حسین به ایران حمله میکنند و همه از جمله علی، سلمان و بقیه در این زمینه با عمر (رهبرشان) همراهی مینمایند یعنی میخواهند کاری را به زور انجام دهند. در ثانی چرا از ایرانیان برده گرفتند؟ چرا غنایم مملکتی ایران را بین خودشان تقسیم کردند؟ مگر برای نجات مردم ایران نیامده بودند؟ چرا از آن ثروت ساسانی به همان ایرانیان (بقول شما تحت ستم) ندادند. دوم، اینکه ایرانیان با روی باز و بدون مشکل اسلام را پذیرفتند دروغ است. چه در همان زمان و چه قرنها پس از آن ایرانیان در حال مقاومت بوده‌اند. خود علی شورشهایی را در ایالت فارس سرکوب کرد. در همه جای ایران مقاومت میکردند یا پس از تسلیم دو باره سر به شورش بر میداشتند. و حتا تا چند ده سال بعد مقاومت ادامه داشت: بابک خرمدین، شعوبیه و ...

ناشناس گفت...

خیلی از وقایع تاریخی را به دلخواه میتوان تفسیر و تعبیر نمود. این کاری است که شیعیان میکنند و گاهی که اسناد تاریخی با تفسیر آنان نمیخواند به طور ساده آنها را جعلی مینامند. میلیونها اهل سنت در جهان وجود دارد و همه تاریخنگاران آنها اشتباه کرده‌اند و فقط اینان درست میگویند! این سامانه فیلتر و دروغپردازی قرنهاست که به ویژه پس از صفویه ادامه داشته است. پیش از آن اکثریت مردم ایران سنی بوده‌اند و باز حکومتی و آنهم تا حدی به زور مذهب آنان را عوض کرد. صفویه بزرگترین عالم سنی تبریز را به سیخ و صلابه کشید تا ایرانیان بتوانند هم اکنون به حسین افتخار کنند! عجبا! چرا این دین و مذهب همیشه با خون و زور و جزیه جلو رفته است و نه با تبلیغ و کتاب و استدلال؟ حتا اگر فرض کنیم که حسین در کربلا واقعا به خاطر باورش جانفشانی کرده باشد، این هیج دلیلی بر حقانیت آرمان وی نیست. چرا که تاریخ بشر پر است از این جانفشانیها. جانفشانی دلیل بر حقانیت نیست. همین دوران معاصر پر از کمونیستهایی است که برای عقیده خود و در زندانها شدیدترین شکنجه‌ها را تحمل کردند و دم بر نیاورند. شیوه مسلمانان و شیعیان در مورد حسین کاملا تبلیغی است تا با شستشوی مغزی چیزی را در مغز مردم فرو برند. در واقع برده‌های فرهنگی درست کرده‌اند. همین که به عقاید مخالف اجازه ظهور و ابراز عقیده نمیدهند، حاکی از ترسی است که از بی بنیانی افکار خود دارند.

ناشناس گفت...

دوست گرامی، ممنون از این مقاله. برخی از مواردی که نوشته‌اید قابل تفسیر است. یعنی هم تفسیر شما و هم تفسیر اسلامیستها میتواند درست باشد (یعنی تفسیر هیچکدام بر دیگری ارجعیت ندارد و تفسیر شما هم میتواند درست باشد). برخی موارد همچون شرکت حسن و حسین در جنگ با مردم ایران و به غارت بردن اموال و بردگان، و تقسیم آنان بین خود و چاق کردن خودشان از قبل سرمایه‌های مردم ایران، البته به وضوح باطل بودن کلیت شیعه و اسلام را نشان میدهد. اینکه حسین آدم مهربانی بوده یا نبوده یا اینکه در راه آرمانش جانفشانی میکرده یا نمیکرده، ربطی به مثلا این موضوع ندارد. میتوان گفت دعوای قبیلگی بوده (مثل مواردی که شما آوردید) که شاید یک طرف منصف تر و آدم تر از طرف دیگر بوده. همین.

ناشناس گفت...

این اسلامی که ما میشناسیم توسط چه کسی به ما آموخته شده است؟ جواب روشن است. توسط روحانیت. روحانیت هم که دیدیم که در این سه دهه و قرنها پیش چه کرده است. در این سه دهه اخیر به وضوح دروغ، سو استفاده از قدرت و جنایت را از سوی آنان دیدیم. موضوع واضح است: بهاین ترتیب به تمام چیزهای دیگری هم که این روحانیت در گوش ما کرده باید شک کرد. نمیتوانیم بگوییم که روحانیت فقط در مورد قدرتش دروغ گفته و در مورد اسلام هیچ دروغ و سفسطه‌ای نبافته است. چرا که بند ناف منافع صنف روحانیت به همین اسلام وصل است. آیا وقتی کسی در یک مورد دهها دروغ به شما میگوید، به حرفهای دیگر او در دیگر موارد هم نباید شک کنید؟ البته که باید بکنید. تمام پیامهای دوستانی که در بالا آمده و مخالف این مقاله بوده‌اند متکی بر چیزی است که روحانیت به آنها یاد داده. در مساجد، در کتابها، در صدا و سیما و غیره. تجربه ۳۲ ساله اخیر نشان داد که این قشر از اساس زیر سوال است.

یکی در بالا گفته که:مورخین اسلام همگی اهل سنت بودند و برای خراب کردن جلوه شیعیان از هر کاری ابا نکردند

عزیز جان، مگر متکلمان و تاریخدانان و فقهای شیعه تافته جدا بافته هستند و همه صد در صد از دماغ فیل افتاده‌اند که هر چه میگویند راست باشد. کمی فکر کن برادر. وقتی به آنهمه سنی (میلیونها مسلمان) اتهام دروغ میزنی باید به همین چیزهایی که علمای شیعه به تو یاد داده‌اند هم شک کنی. همه اینها انسان هستند و هیچکدام هیچ مزیتی بر دیگری ندارند. همانگونه که عالم سنی ممکن است برای خودش ببافد تا حقانیت خود را به کرسی بنشاند، عالم شیعه هم ممکن است همین کند، دروغ بگوید، تاریخسازی کند. اینکه شما از دانش شیعی دفاع میکنی دلیلش این است که از بچگی اینها را در گوشت کرده اند. همین هم در مورد آن بچه سنی صدق میکند. مردان و زنان شجاعی که واقعا میپژوهند و باور خود را تغییر میدهند، خیلی کم هستند. همه معمولا اسیر اراجیفی هستند که از بچگی با آن پرورش یافته‌اند. هر چه هم سن میگذرد، رهایی از آن افکار برای آنان مشکل میشود، بدون هیچ منطقی. فقط احساسات و خیالات است.

ناشناس گفت...

اگه بگن حسین بده سریع میگن کو مدرک!!؟؟
اگه بگن ابوالفضل به آب رسید و نخورد، نمیگن کی دیده؟؟

ناشناس گفت...

کسی که خواب است رو میشود بیدار کرد.
ولی کسی که خودشو به خواب زده هرگز .

ناشناس گفت...

کافیست کمی از عقل بهره برده و فقط به دیده ها و شنیده ها اکتفا نکرد و به باور این خرافات در عصر الکترونیک و فضا پایان داد. اما افسوس بر جاهلینی که مانند حیوانات از تحلیل برگرفته های حواس خود عاجزند

Hamed گفت...

هیچگاه کمسوادی سودجوئی و یا اشتباه یک پزشک یا چند پزشک را به حساب علم پزشکی نمیگذارند !
اگر آخوند ها یا کشیش ها یا هرکس که ادعای رهبری دارد ، دنیا طلب شوند و از احساسات صادقانه مردم سوء استفاده کنند این دلیل نمیشود که دین را زیر سؤال ببریم .اگر میخواهیم این چند روز عمر را راحت باشیم و به ارضاء غریزه مشغول شویم ،دلیل نمیشود که اول به سراغ دین بیایم و آنرا تخریب کنیم ! ...فکر میکنم این یک جور ترس باشد چون طرف میخواهد هر کاری دوست دارد بکند و در این حال میترسد ! اینست که اول سعی میکند در ذهن خودش حساب خدا و دین را برسد سپس با خیال راحت به آتینا برسد! غافل از آن نیروئی که در تک تک ذرات عالم دست اندر کار است تا احساس پوچی و تنهائی به چنین کسی بدهد...... ، دوستانی که با ژست قرن ۱۹ دم از پیروزی علم به معنی تنها نیروی وجود انسان و حل کل مشکلات با علم میزنند دوستانه از آنها میخواهم که یه مقدار بیشتر مطالعه کنند ، خودشان قرآن را بخوانند ، ببینند آیا واقع خدا و اسلام از ما چیز زیادی میخواهد ؟ انصاف داشته باشیم و با حساس ترین مساله وجودی که مساله ایمان و بی ایمانی است سر سری برخورد نکنیم.اگر آخوند با آنهمه ادعا چنین ظلم میکند ، ما نباید دست از معنویت و ارتباط با خدا که خالق ما و روزی دهنده ما و مرجع برگشت ماست برداریم. البته هرکس" آزاد" است که هر راهی را انتخاب کند ولی "مجبور" است عواقب آن انتخاب را تحمل کند .دیدن این عواقب در اطراف خودمان و در دنیا چندان مشکل نیست

danial گفت...

OSSE MAMANIE AGHA NADERO AGHA TAHA ARABE > TAHA KE ARABE VALI TO NADER HEYFE OON ESME KHOSHGELO MARDOONEYE IYRANIT KE PEDARE KHOOBET BARAT ENTEKHAB KARDEH NEMIAD KE SANGE OSKESHAYE HAROOM LOGHMEO HARAMZADEO MOTAJAVEZO BE SINEH MIZANI >MIDOONAM ADAM NEMISHI >DINE SHEYTAN HAMATOONO SEHR KARDEH >ARABHA BE OSSE AVAL AKHARESHOON KHANDIDAND KE BE KESHVARE MA TAJAVOZ KARDAND >IN DAYYOOSA HAMISHEH VAHSHIO MOTAJAVEZ BOODAND >AZ OON AVALE TARIKHE IN ARAB VASHIHA HAMISHEH KHODESHOON KHODESHOONO KOSHTAND VA MIKOSHAND >MADAR J....N...HA DAR DIGEH NAZDIKEH , KESHVAREMOONO AZATOON MIGIRIM KHAR MADARE HAMATOONAM M...GA..IM KOOCHIKTARIN BALAYI KE SARETOON MIARIM INE KE BAAD AZ ............AZTIRE CHERAGH BARGH AVIZOONETOON MIKONIM VADEYE MA AS SOON ( BE ZOODI )

danial گفت...

kosse naneye har chi arab va arab parasteh . fadaye har chi iranie vatan parasteh . dorood bar iran va iraniane vatan parast . marg bar arab va iraniani ke arab parast va khaene vatan foroosh hastand ... >payandeh irane por barekate servatmand , nabood arabe vahshie badbakhte mohtaj be iran .

ناشناس گفت...

متاسفانه اين طاعون مذهب درمان نداره ،‌اگر به خون كسي وارد شد ، تنها راه درمانش مرگه .
شمايي كه خودتون رو مذهبي ميدونيد ،‌خيلي خودتون رو سر تر از ما ميدونيد ؟ فكر ميكنيد خيلي آدميد ؟ تا حالا يك بار فكر كرديد كه شايد اشتباه كنيد ؟ چرا تا يك نفر حرف خلاف وذهب بزنه سريع نگاه عاقل اندر سفيه بهش ميكنيد و شروع مي كنيد به اندرز گويي ؟ چرا فكر نمي كنيد اون شخص هم براي خودش عقايد استواري داره و شايد شما رو به خاطر تفكرتون تمسخر ميكنه ؟
واقعا همين طوره ،‌بدونميد ،‌چون شما ژشتتون به دولت و نظام گرمه الان كسي رو در رو در نمياد بهتون بگه حرفاتون مذخرفه و دقيقا به همين دليل شما جرات ژيدا كرديد كه به عقايد ديگران توهين كنيد .
ولي بدونيد كه امثال ما شما رو به تمسخر و نيشخند ميگيريم ژس سعي نكنيد يك بي دين رو دين دار كنيد چون كسي كه طعم آزادي از بند اين زنجير رو كشيد غير ممكنه دوباره گرفتار بشه ...

ناشناس گفت...

واقعا بین ما و اعراب هیچ مناسبتی نیست اگر به ایران حمله نکرده بودند و این ننه سیدها رو نگاییده بودن ایران تمدنش از اروپا و آمریکا خیلی بالاتر بود و الان سروری میکردیم خوب معلومه وقتی 1400 سال رو مغزمون کار کردن دیگه عقلی نمیمونه واقعا بیایین به اصالت و تمدنمون یک برگردیم و دست از این مذهب صفوی برداریم.

ناشناس گفت...

حسين اگر به قصد جنگ رفته بود اهل و اعيالش با خودنميبرد واقعيت اينه براي كودتا به كوفه رفت ودولت وقت پس از كشف كودتا سران كودتا رادركوفه دستگير كرد و از كودتاچي درخواست بيعت كرد كاري كه درجامعه امروز ايران دودمان انسان رابر باد ميدهند ولي در كربلا به زن و فرزندان حسين صدماي نرسيد

ناشناس گفت...

اصلا ميدوني در واقعه كربلا حسين 60سال سن داشت قبل از ان چه ميكرده و چه كار مفيدي تا زمان كشته شدنش در كربلا منصوب به اوست غير از ياد دادن وضو به پيرمردي در بچگي تازه اگر ان هم راست باشد

Unknown گفت...

در پاسخ ناشناس عزیز1 : دولت وقت در واقع دولت کودتایی بود نه حسین یادآوری می کنم که اولین اصل از 5 اصل صلح امام حسن با معاویه موروثی نبودن حکومت بود. بنابرا ین اگر کودتایی هم بود از اون طرف بود. ضمنا شما مطمئنی به زن و فرزندای حسین صدمه ای نرسید؟ شما مطمئنی با پای پیاده به اسیری نرفتن؟ ضمنا الان که این همه ظلم به این زندانیایه سیاسی می شه آیا همچین کاری در حق خانوادشون انجام می دن؟


ناشناس دیگر که که مورد ... سیده ها و... نظر دادن : ما بعد از اسلام دوره هایی هم بود که به اروپا تمدن ارسال می کردیم. بنابر این این ربطی به هیچ دین خاصی نداره بیشتر به نحوه اجرا بستگی داره کما این که نحوه اجرای فعلی دین که دین رو فقط بهانه قرار داده ما رو روز به روز عقب می اندزه

ناشناس دیگر : حسین قبل از کربلا کار خاصی انجام نداده بود. خوب اگه به کار بود که خیلی از ائمه کار های خاص بیشتری انجام دادن ولی تاریخ گواهی می کنه که عشق شیعه به حسین بیشتر به خاطر مظلومیتشه تا کار خاصش البته نمی خوام بین ائمه فرقی بذارم هر امامی بسته به دورش سیاست خاصی رو دنبال می کرد.

شایان گفت...

حامد گرامی،

گفتید: «هیچگاه کمسوادی سودجوئی و یا اشتباه یک پزشک یا چند پزشک را به حساب علم پزشکی نمیگذارند !»

مثال کارشناس و پزشک را برای توجیه ولایت فقیه هم بکار میبرند. این مثال مع الفارق است. پزشکی دانش است و مهمتر از آن دانش تجربی. همه پزشکها مسلما به انحراف نمیروند که اگر میرفتند این همه مشکل سلامتی در جهان حل نمیشد. ولی آیا شما میتوانید همین را در مورد روحانیت بگویید؟ چگونه میخواهید چیزهایی که روحانیت میگوید را تست کنید؟ دروغها و بازیهای آنها که واضح است. ارشادات اخلاقی و خوبی که میکنند که منحصر به آنان نیست. بهایی هم همین را میگوید، بودا هم همین را. زرتشت هم همین را میگوید. این از آن چیزهای خوبی که میگویند. در مورد بقیه چیزها مثل به جهنم رفتن و غیره. کدام پزشکی شما را به آن دنیا حواله میدهد؟ او به شما قرصی میدهد یا شما را جراحی میکند و شما بی درنگ میفهمید که آیا او پزشک خوبی است یا نه و اگر پزشک خوبی نبود دیگر پیش او نمیروید. ولی گفته‌های یک روحانی را به هیچ عنوان نمیتوان کنترل کرد. این از منطقش. در مورد تجربه و تاریخ هم مثالهای فراوان وجود دارد که راههایی که آنان به ما نشان داده‌اند درست نبوده است. همین ۳۲ سال نمونه بزرگش. این هم از تجربه و تاریخ.

شایان گفت...

حامد گرامی، در مورد اخلاق هم اشتباه میکنید که خدا آنرا به ما داده، و بدتر از آن پشت آنهم فقط و فقط اسلام است و بدتر از آن فقط و فقط حسن و حسین. چنین چیزی نیست. اتفاقا مثلا دروغ نگفتن به این دلیل که بد است (و بشر خود به این نتیجه رسیده است) بسیار بزرگوارانه تر از روش اسلام در وعده و وعید بهشت و حوریهای بهشتی است. جامعه هم خود خودش را کنترل میکند و از دروغ جلوگیری مینماید. کسی هم که دروغ بگوید کارش خراب میشود و پیشرفت نمینماید. همین خود جلو دروغ را میگیرد. نیازی به حسین نیست.

در ضمن من مردمان برخی کشورها را دیده‌ام. پس از ۱۴۰۰ سال اگر نگویم مسلمانان از برخی مردمان بی دین یا غیر مسلمان دروغگو تر هستند، باید بگویم که مثل آنها هستند. نتیجه عملی را که میبینیم (به ویژه در ایران) این است که روش بهشت و جهنم و عشق به خدا و این چیزها، هیچ مشکلات اخلاقی مذهبیون را حل نکرده است.

ناشناس گفت...

چند ده میلیون آدم خرافاتی و کوته فکر آن مملکت را اشغال کرده اند و چند قرن دیگر زمان میبرد تا آن وطن وطن بشود.
کسانی که خیال میکنند این دین میماند یک نگاهی به مابقی دنیا بکنند.
این دین رفتنی است، تنها کاری که شما میکنید این است که برای چند صباحی زندگی در خرافاتی که به ارث بردید چنگ و دندان نشان میدهید.

ناشناس گفت...

با سپاس از مقاله تحقيقي شما .
به همت دوستان رنسانس ايراني با سرعت زياد در حال کفن کردن اين ايدئولوژي بياباني است .

ناشناس گفت...

دوستای عزیز مسلمون (بخصوص شیعه های 12 تایی)
این عشق مزخرف شما به اهل بیت درپیت محمد دقیقا مثل عشق یک آدم کم خرد و نفهم به یک زن فاحشه است، هزاری هم که براتون دلیل بیارن و مدرک رو کنن، بهوای معشوقای هرزه و بی چشم و روتون اونا رو انکار میکنین یا سعی میکنید نبینین
این جور عشقا همیشه یه جور تموم میشن، شماها هرچی از پول و جون و آبرو دارین خرج عشقتون میکنین و در نهایت دست خرم بهتون نمیماسه و به تحقیرآمیزترین وجه زندگیتون تباه میشه
کافیه چشماتونو وا کنین و یه کم به ایران خودمون در مقایسه با بقیه دنیا توجه کنین.
کار سختی نیست، خیلیا تونستن شما هم میتونین این عشق بی دلیل و مبتذلو از دلتون بیرون کنین.
اینا رو خیرخواهانه گفتم، شما باور ندارین ولی امثال منو و نویسنده این وبلاگ واقعا دلسوزتون هستیم، موفق باشین.

ناشناس گفت...

فتح ایران و کشتار انبوه ایرانیان افتخار اسلام و شیعه است آیا اینان ننگ وطن نیستند ؟ در همان حمله به طبرستان ۱۴۰۰۰ نفر را سر بریدند تا با خون آنها آسیاب راه بیفتد چون سردار سپاه عرب چنین قسم خورده بود و چون چنین نشد با آب گرم خون مخلوط شد و آسیاب به راه افتاد ..الان آقایون میگن سندت کو این طرز کتمان حقایق دیگر کهنه شده ...و درنهایت کوتاه سخنی با دوستم مسلم همیشه بیاد داشته باشید " ایمان در تضاد ذاتی با عقل و تفکر است " همین و بس

ناشناس گفت...

بررسی یک دروغ تاریخی
حضور حسنین در ایران و نبرد با ایرانیان
http://shahaab.blogfa.com/post-19.aspx

ناشناس گفت...

مطالب قشنگی پیدا میکنید آزاده گرامی

ناشناس گفت...

تمامی این امام ها و پیغمبر ها، همگی رو هم به اندازۀ کسی که آسپرین رو درست کرد، برای بشریت کاری انجام نداده اند. البته به جز اینکه یک مشت بی خبر، دنبال اونا راه بیغتن و به نام دین، کشت و کشتار راه بندازند. وقتی امروز روز روشن میبینی که آخوند جماعت چه طوری دروغ میگن. اونهم به وجود این همه وسایل و رادیو و تلویزیون و غیره، انوقت میتونی حدس بزنی که هرچی که از امام و پیغمبر نوشته شده، چقدر چاخان پاخان و قلابیه!
این اما حسین و این قبیل آدما، کسانی بودند مثل همین مقتدا صدر که له له قدرت میزنه. تازه اون بابا درست کنار رودخونه فرات، عرضه اینو نداشته که بره یه کم آب برا خودش پیدا کنه! اگه یکی پیدا بشه به من بگه این امام ها و پیغمبر واقعا چه کاری برای مردم کرده اند، من خیلی ممنون میشم!

mohammad گفت...

يك عده از مذهبيون و يك عده هم از غيرمذهبيون نظرات و مستندات خودشون رو نوشتند و مثل آدمهاي متمدن به هم انتقاد كردن.
اما اين وسط يك عده هم از هر دو گرايش با ركيك ترين جملات به جان هم افتادند.
اونچيزي كه دوا يا سم براي مملكت ما هست با ديني و يا بي ديتي نيست به نظرم.
بلكه همين است كه هنوز بلد نيستيم دو كلمه با هم حرف بزنيم و يكديگر را تحمل كنيم و براي عقايد همديگه احترام قايل بشيم.

ناشناس گفت...

shoma fk mikonid kheili ba shakhsiatin ke mishinin injoori miharfin vali bad bakhta akhe shoma age midoonestin azadi bayan chie ke vazetoon in nabood barataoon omidvaram khodavand nemate fahmidane azadi bayano behetoon bede albate age khoda ro ghabul darin