دانشجویان زندانی راآزاد کنید

حمایت

۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه

اصل داستان 2(نگاهی به کشته شدن ابن ملجم مرادی با استناد به منابع تاریخی)

در ادامه پست قبلی ، این بار به بررسی نحوه کشته شدن ابن ملجم مرادی (قاتل علی) می پردازیم.شیعان همیشه بیان می کنند که علی وقتی در بستر مرگ بود و برایش شیرمی اوردند می گفت:ایا برای ابن ملجم غذا برده اید؟ایا به او همان غذایی را می دهید که به من هم می دهید؟و باز در ادامه ماجرا بیان می کنند که علی فرموده اگر من خودم زنده بمانم می دانم که با او چه کنم و چگونه او را قصاص کنم و اگر من زنده نماندم شما فقط اجازه دارید به او یک ضربت بزنید ان گونه که او به من ضربت زده.و نکند که او را شکنجه کنید و یا تکه تکه کنید ..اول این که با توجه به ان چه که خود داستان سرایان اسلامی (شیعه ) بیان کرده اند باید دقت کرد که علی خود نمی دانسته زنده می ماند یا نه و این خود دلیلی بوده بر این که او غیب گو نیست.با توجه به داستان بالا بنابراین داستان هایی را که باز هم خود شیعیان نقل می کنند مبنی بر این که در هنگامی که علی خواست برای نماز به مسجد برود میخ به لباس او گیر می کند و یا اردک ها و مرغابی ها می ایند و جلوی او رژه می روند و بعد علی می گوید که امروز روز شهادت من است کاملن باطل می شود.علی اگر می دانسته که روز شهادتش است پس باید قطعن بعد از ضربه ابن ملجم می دانسته که می میرد یا نه.در صورتی که داستان خود شیعیان این مسئله را نقض می کند.


به سراغ قسمت اصلی داستان می رویم.یعنی نحوه کشته شدن این ملجم مرادی.

با توجه به ان که در کتاب های تاریخی معتبر مسلمنان امده نه تنها با ابن ملجم رفتار درستی نشده بلکه او را هم سوزانده اندو جسدش را مثله نموده اند.و اما منابع تاریخی:

1-الطبقات الکبری ابن سعد،پوشینه سوم(تالیف محمد بن سعد کاتب واقدی)،ص32

                                                     برای بزرگ تر شدن تصویر روی ان کلیک کنید.

همان طور که در بالا مشاهده می کنید بن ملجم به بدترین شیوه ها کشته و سپس سوزاده می شود.

2-تاریخ طبری،پوشینه ششم،ص 2689
                                                          برای بزرگتر شدن تصویر روی ان کلیک کنید.

3-تاریخ کامل ابن اثیر،پوشینه پنجم،ص2003



منابع معتبر دیگری هم وجود دارند از جمله انساب الاشراف بلاذری،جلا العیون مجلسی ص 337

امید که چشمانمان را باز کنیم و اجازه ندهیم که افسانه گویان اسلامی و شیعه بر سرزمین مان حکمرانی کنند.

۱۲ نظر:

sabznews گفت...

دوست عزیز

مذهب یک ابزار روانی است که به طور طبیعی آدمی سراغش میرود. اینکه درست است یا نادرست مهم نیست. تابو کردن یک روش برای جایگزین کردن همراهان دوران کودکی در بزرگسالی است. اگر شما آن را از مردم بگیرید به جایش باید چیزی بگذارید. نیچه میگفت هیچ! پدر من مارکسیسم را انتخاب کرد ولی خودش هم میدانست که در روشی که او انتخاب کرده بود مارکسیسم هم نوعی مذهب بود. نمیدانم توانستم دیدگاهم را بگویم یا خیر. اما در هر حال انسان بسیار پیچیده تر و بدبخت تر از آن است که از این فریب ها نجات پیدا کند.

Unknown گفت...

با سلام
احتراماً به استحضار میرساند اشکالی در مرجع سوم موجود است که معروض میدارم :
1 - اسم صحیح کتاب ، تاریخ کامل ابن اثیر است . شما نوشته اید تاریخ کامل ابن ثیر .
ضمناً عکس موجود دقیقاً عکس مرجع دوم یعنی تاریخ طبری است .
با اجازه عکس درست را برای شما تهیه کرده و آپلود کردم .
موفق باشید .
عکس :
http://www.loxup.com/images/4zhb8net7hn4qf65g2s4.jpg

merlian گفت...

محسن گرامی بسیار سپاسگزارم از موردی که بیان کردید.تصحیح شد دوست گرامی.

merlian گفت...

دوست گرامی sabz news ،من با این جمله مخالفم که انسان به طور طبییعی به سراغ مذهب می رود.قبول دارم که انسان به ازای مشکلاتی که شاید برایش در طول زندگان به وجود بیاید بعضی مواقع دوست دارد که خود و مشکلش را به یک چیز فرا طبیعی نسبت دهد.اما نباید یادمان برود که این چیز فرا طبیعی فقط توهم ماست.و این توهم تا اجا خوب است که به شما اسیبی نرساند.نه وقتی کهمذهب انقدر مقدس شود که نتوان ان را کنترل کرد و همه ان ذهن مقدس را به همه جامعه گسترش دهند.

فرشید گفت...

آقا عقل هم چیز بدی نیست. دست و پای طرف رو بریدند ولی صداش در نیامد تازه قران هم می‏خوند و با اطرافیان بحث می‏کرد. احتمالا شما هم مثل احمد شاملو ما رو خر فرض کردید. ایشان هم افاضه فرموده بود که "شاپور ساسانی کتف اسیران عرب را سواخ کرد طناب عبور داد و تا بازارهای برده فروشی فرسنگ ها دورتر حرکت داد." یکی دیگر از این دست لاطائلات ماجرای وارطان سالاخانیان است که انگشتان دستش را بازهوها می‏شکستند و ایشان بجای فریاد درد کشیدن به شوخی و مزاح با شکنجه گران ادامه میداد. شاهد تمام این قضایا هم طبق معمول اجنه و پریان هستند که ماجرا را با تمام جزئیات برای خواص نقل کرده‏اند و ما عوام کالانعام هم حق چون و چرا نداریم. بابا جان اگر هدف خرافه زدایی و ترویج خرد و دانش است در روش کار تجدید نظر کنید. اسلامیت و تسلیم در مقابل اراجیف را اول از خودتان برانید.

فرشید گفت...

بازهوها = بازجوها. شرمنده از اشتباه تایپی

فلش گوردون گفت...

خیلی خوب بود، ممنون. همه را خواندم. ولی می خواهم بگویم که داستان سرایان اسلامی هم که همین را گفتند، یعنی به او یک ضربت زدند و حسن ضربه را می زند که ابن ملجم می میرد. بعد هم او را در حصیر میگذراند و آتش می زنند. در دو منبع دیگر از تیکه تیکه شدن او صحبت نشده.در تنها منبع ای که در مورد تکه تکه شدن صحبت شده کتاب: الطبقات الکبری ابن سعد می باشد. پس همان یک ضربه زده شده.

ناشناس گفت...

مرد حسابی اینکه علی گفته باشد "اگر زنده ماندم که هیچ..." دلیل محکمی برای رد علم غیب اوست!
آخر تو که به تاریخ استناد می کنی می شود بخشی را قبول داشته باشی و بخشی که خوشت نمی آید را نه؟
مگر در جاهای دیگری از همان تاریخ به کرات ائمه زمان و مکان شهادت خود را پیش گویی نکرده اند؟
چطور یک جمله برای تو می شود اثبات باطل بودن آن همه استنادات مکرر
نقدا همین یکی را ببین: منتهی الآمال، ج1، ص 172
بفهم لطفا که اهمیت مساله به مرغابی ها و گیره در و غیره نیست...
ولش کن حوصله ندارم درباره بدهیات بحث کنم، هیچ تمایلی در تو هم برای بازشناخت حقیقت نمی بینم، کسی که اینطور دین را دشمن جان و مال مملکت اش می داند چه جای صحبت در این باره دارد!؟
فقط آن عکسی که گذاشتی را دیدم.
خب قبول، بر فرض قبول!
ابن ملجم را کشتند و بعد سوزاندنش
در بدترین حالت می شود عمل نکردن به وصیت علی
توسط طرفداران اش
می توانی اثبات کنی مورد رضایت علی بوده؟
اصلا طوری نوشتی که انگار این ملجم زنده زنده در آتش سوخته
ببین سوزاند یک جسد خیلی کار لجنی است ها،
اما دلیلی برای تحلیل مزخرف جنابعالی نیست
...
بیچاره ملی گرایی و میهن دوستی که امثال شما باید طرفداران اش باشید

ناشناس گفت...

Salam duste aziz , peyghambar migooyad man az gheib khabar nadaram chetor emama az gheib khabar daran !!!? Pishnahad midam dustan ketbe SHIE GARI neveshteye AHMADE KASRAVI ro bekhunan ke tavasote noche haye navabe safavi vahshiyane ba chaghoo koshte shod !

ناشناس گفت...

Salam duste aziz , peyghambar migooyad man az gheib khabar nadaram chetor emama az gheib khabar daran !!!? Pishnahad midam dustan ketbe SHIE GARI neveshteye AHMADE KASRAVI ro bekhunan ke tavasote noche haye navabe safavi vahshiyane ba chaghoo koshte shod !

ناشناس گفت...

سلام دوست خوبم
بسیار ازت ممنون میشم برام دعوتنامه بالاترین بفرستی.
alirezabgp@yahoo.com
تشکر

ناشناس گفت...

خیلی باحال بود کف کردم دمتون گرم
به وبلاگ من هم سر بزن من یک داستان نوشتم با نام ( امروز و دیروز ) حتما بخونش ونظرت رو بگو .
حالا هم دارم ادامش رو می نویسم