دانشجویان زندانی راآزاد کنید

حمایت

۱۳۸۹ آبان ۵, چهارشنبه

من که کورشم می گویم...پسر ماندانا و کمبوجیه.چهرزاد ایران زمین.

هفتم آبان ورز جهانی کورش بزرگ است.انسانی که به راستی به گواهی تاریخ نام ایران را پر اوازه کرد.متنی است برگزیده از سخنان کورش بزرگ.امید که به دل بنشیند.
من کورشم،کماندار پارسوماش.فرمان دادم تا باغ های بی کرانه بیارایند،بهشت ها بسازند،پروانه و آهو و پرنده را پاس بدارند.زیرا زمین و هرچه در ان است گرامی من است.ازپارس برامدم.از پارسوماش.من ترس خوردگان را پناه خواهم داد،من خطا کاران را خواهم بخشید.زیرا نادان ،نه مجرم است و نه موذی.تنها نادانی جرم جهان ماست.فرمان دادم سدها و سایه بان های بسیاری بسازند.باروها،برج ها،دژها و دیوارهای بسیاری بسازند.همه،هرچه که هست برای مرمان من. وگفتم اینجا در سرزمین من حکیمان و دانایان در آرامش اند.من،من که کورشم می گویم،هرچه از اسمان بلند ببارد و هرچه بر این زمین بروید از ان مردمان من است.(منشورپارسوماش)/پسر ماندانا و کمبوجیه با شما سخن می گوید.پیران خویش را گرامی بدارید،برنایان را به دانایی دلالت کنید..کشیشان و موبدان می گویند تنها مذهب ما سلوک برامدگان زمین است ،اما من به این قول گول قسم نخواهم خورد.زیرا آزادی اندیشه ،آزادی آدمی ست.به تبسم صبح و به آواز پسین سوگند.به عدالت،به علاقه، به آدمی سوگند.به کار،کشت،زوران و زندگی سوگند.من بهترین راستی ها را برای شما خواهم اورد.و ما را و خان و مان ما را گزندی نخواهد رسید،مگر به روز نادانی،مگر به غفلت روزگار،مگر به روز ریا.حتی به دشمنان خود نیز دروغ نگفته،نمی گویم.من این گونه بار امده ام.تا هست هرگز دلتنگی به دیدارتان نیاید .اندوه ادمیان مرده باشد.دروغ و نادانی دور باد.دیو و دش اندیش دور باد.فروزه فهم و دانستگی بسیار باد.بسیاری بخشندگی بسیار باد.بسیاری بیداران بسیار باد.کودکانتان شیرین زاد.خواب هاتان خوش.رمه هاتان بسیار.رودهاتان جاری.اینده روشن تر از امروزتان. و جهانتان روشن باشد.این ارزوی من ست.مراقب میراث من باشید.(منشور پرشیا)

۴ نظر:

ناشناس گفت...

کورش جان پدر سرزمین من بخواب که سید علی و مموتی حسابی از میراث تو پاسداری می کنند

ناشناس گفت...

این کورش مسخره شما کم نیاره از اینکه از خودش تشکر و تعریف و تمجید کرده.خاک بر سرتون با اون تاریخ مسخره و جعلیتون

ناشناس گفت...

از داشته‌های ایرانیان احساس حقارت نکن برات بده، مریض میشی. بابک خرمدین، ابن سینا و نظامی گنجوی هم ناب ایرانی بودند. حالا میتونی بری زیر پتو.

ناشناس گفت...

دلقک و مسخره اجداد راهزن مغول زاده های ساکن شده در ترکیه, یا زنازاده های صحرای سوسمار خوار عرب وحشی , یا حرومزاده های سیک تبار, یا غار نشینهای روس , یا قاتلهای روانی و آدمکش مغولستان تو بیشعور هستند.
اجدادت یکی از همین بی تبارهایی هستن , که در بالا نام بردم دیگه؛ نه؟
تف به طرز نوشتنت. که ازش معلومه, تو یه دستمال به دست پان تورک, یا یه تراوش بیمقدار مشابه با روانی هایی مانند پان تورکها هستی.
بی پدر و بی مادر, این منشور کورش هست. اگه ناراحتی برو از سنگهای صحرای عربها یا نوک اون مسجد توپکاپی مغولی زاده های تورک رو بکن توی ماتحت مبارک خودت و هم پالگیهات, چون که عقده های بی تاریخ بودنت, حالا حالا ها درمون نداره.
بی ذات بیمقدار, همه خاور میانه متعلق به ایران بوده است. و در آینده نزدیک هم با تشکیل دوباره ایران بزرگ با تمام استانهای جدا شده اش, جوری ادب خواهید شد؛ که دیگه غلط زیادی نخواهید کرد.
آسیاب به نوبت. سی و یک سال, از بدبختی مردم ایران, مفت خوردید. امروز, باد معده زده بالا حالا به شکر قهوه ای خوری افتاده ید؛ تا نفختان را بگیره.
همین روزها مردم صاحب منشور پنج هزار ساله کوروش کبیر و کشور بزرگ ایران چنان در عرصه سیاست و اقتصاد , با چرخش یکصد و هشتاد درجه بزنن زیر ماتحتتان که تا یکصد و هشتاد سال آینده همین شکر خوریها براتان بشه رویاهای دوزاری.
خاک رس, بر سر تاریخ و ذات و تبار نداشته تو بی همه چیز بیشعور. همرا با چندین ده سطل تف غلیظ؛ تا خوب اون کله پر از افکار خزعبلت رو بپوشونه, ابله.